یافتن پست: #آسمان

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بُرهان مُلک و دین که ز دستِ وزارتش
ایام کانْ یمین شد و دریا یسار هم

بر یادِ رایِ انورِ او آسمان به صبح
جان می‌کُنَد فدا و کواکب نثار هم

گویِ زمین ربودهٔ چوگانِ عدلِ اوست
وین برکشیده گنبدِ نیلی حصار هم


aliaga
aliaga
من عادت کرده‌ام خودم حال خودم را خوب کنم
من عادت کرده‌ام در آسمان تاریک زندگی‌ام خورشیدهای در حال طلوع بکشم و آنقدر باورشان کنم تا جان بگیرند و بتابند و محو کنند شب‌های سیاه را.
من عادت کرده‌ام با غم و اندوه رفیق باشم، آن‌قدر که در آغوششان بخوابم و همچنان حالم خوب باشد، که احاطه‌ام کنند و بازهم بخندم، که همراهی‌ام کنند و همچنان محو زیبایی‌های ریز جهان باشم.
من عادت کرده‌ام احساس خوشبختی کنم، درست وقتی که هیچ حسی آغشته به خوشبختی نیست، درست وقتی که شب است و پاییز است و تمام جهان و آدم‌ها غم‌انگیز...
من برای خودم دنیای انتزاعی و کوچکی دارم که در آن حالم به وسعت جهانی خوب است،
و همین خوب است
و همین کافی‌ست...

حضرت@دوست
حضرت@دوست
سیدعلی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۱ نوشته:


خــطّ عـــذار یــار کـه بـگــــرفت مــــــاه ازو

خوش حلقه‌ایست لیک به درنیست راه ازو

خـــطّ عـِـذار همان موهای نرم و لطیفی ست که معمولن درعنفوان جوانی در گرداگرد چهره‌ {بناگوش ولب}پدیدار میگردد رویِ همچون ماهِ دلبر حافظ را پوشانده وگویی که آن رابه خسوف برده است . گرچه این خط ،حلقه‌ی زیبا ورویایی در اطراف چهره‌ ایجاد کرده وبه لطافت آن افزوده است ،لیکن افسوس که هر کس نظر بازی نموده وظرافت ولطافت آنرا دریابد ، دراین حلقه گرفتار شده و راهی برای گریزوخروج ازاین دایره یِ سحر انگیزنخواهد داشت وبه عبارتی در این دام باقی خواهد ماند. "بگرفت ماه " ازو ایهام دارد.ماهِ آسمان ازاین لطافت پدیدآمده در رخسار دلبر، شرمسار شده وحالت گرفتگی یاخسوف پیداکرده است....

aliaga
aliaga
هرڪسی در آسمان
با يڪ ستاره دلخوش است
عيب من اين بود
شايد ، ماه را ميخواستم...!!!

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
🦥 واسه این چند روز که خونه هستید ، چند تا فیلم قشنگ میزارم ......





(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
:درس

خصوصی میدین پاک میکنین

امتیازمم کم میکنین



حالی واسه آدم میمونه ، نه والا :خواب

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
از قورباغه ای، که ته چاهی زندگی
می کرد،پرسیدند: آسمان چیست؟

گفت: دایرۀ کوچکی به رنگ آبی،

جایگاهتان را تغییر دهید،
تا دیدگاهتان، تغییر کند.

aliaga
aliaga
اگر توانِ ماندنت نیست
کسی را در آغوش نگیر
که سکوت می‌کند
تا صدای نفس‌هایت را بشنود ...

کسی را در آغوش نگیر
که زود در تو محو می‌شود
که زود عادت می‌کند ...

کسی را در آغوش نگیر
که از عشق رنجیده
و پناه میخواهد ...

هرگز شبی بارانی
پرنده را پناه نده
که در تو حبس می‌شود
که آسمان را فراموش می‌کند ...❗️

aliaga
aliaga
میان پرواز تا پرتاب
تفاوت از زمین تا آسمان است.
پرواز که کنی، آنجا میرسی که خودت می‌خواهی .

پرتابت که کنند ،
آنجا می‌روی که آنان می‌خواهند .

پرواز را بیاموزیم...!



محسن
محسن
هر شب زیر سقف آسمان
پشت پنجره خیالت
از دلتنگی هایم برای ماه می گویم
از شبیخون نبودنت
که خواب را از چشمانم ربود
و بغض های شبانه ام را
به یادگار گذاشت
می گویم از قراری که
بردی از دل بیقرارم
زخمی که بر تن احساسم نهادی ؛

و ماه چه مهربان
به رسم دلداری
به جای تو
کنارم می نشیند
و رد سرشکِ غم را از روی گونه هایم پاک می کند.

یاس
یاس
🔴توجه
🔴توجه




خبر آمد خبری در راه است

طبق روایات شب ۲۳ رمضان مصادف با شب جمعه اگر صدای صیحه آسمانی را بشنویم آن سال سال ظهور خواهد بود.

رفقا فردا شب اون شب قدری است که مصادف شده با شب جمعه😍

بریم آقامون رو بیاریم
بیاید کارو تموم کنیم

هرکسی هر کاری از دستش بر میاد.
{-47-}{-35-}

هلیا
هلیا
با خنده خنجر میزنی{-166-}
با غیر ساغر میزنی با من مدارا میکنی{-172-}

بسم الله الحب
بسم الله الحب
قرآن باعث درمان مشکلات اجتماعی، سیاسی، خانوادگی و محیطی انسان است خداونددراین زمینه در کتب آسمانی می فرماید: “وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ” فرقان از آیه ۵۸. و توکل کن به زنده جاویدی که نمی میرد و به ستایش او تسبیح گوی

. دعای رفع کدورت بین زن و شوهریا بازگشت همسر با توکل به ایات آسمانی انشا الله همه چیز ختم به خیر می شود.
« اللهم الّف بینهما کما اصلحت بین محمد و انصاره اللهم یا من ادخل محبه یوسف فی قلب زلیخا و یا من ادخل محبه موسی فی قلب آسیه بنت مزاحم و یا من ادخل محبه محمد فی قلب خدیجه بنت خویلد ادخل محبه (نام شخص طالب را ببرد) فی قلب (#نام-طرف-قهر-کرده-ر-ا-ببر-د) کما ادخلت اللیل فی النهار و النهار فی اللیل و الذکر فی الانثی لو انفقت ما فی الارض جمیعا ما الّفت بین قلوبهم و لکن الله الّف بینهم انه عزیز حکیم و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.»
دستور عمل در دیدگاه

aliaga
aliaga


روزی مردی زیر سایه‌ی درخت گردویی نشست تا خستگی در کند در این موقع چشمش به کدو تنبل‌هایی که آن طرف سبز شده بودند افتاد و گفت:

خدایا! همه‌ی کارهایت عجیب و غریب است! کدوی به این بزرگی را روی بوته‌ای به این کوچکی می‌رویانی و گردوهای به این کوچکی را روی درخت به این بزرگی!
همین که حرفش تمام شد گردویی از درخت به ضرب بر سرش افتاد.
مرد بلافاصله از جا جست و به آسمان نظر انداخت و گفت:
خدایا!
خطایم را ببخش! دیگر در کارت دخالت نمی‌کنم چون هیچ معلوم نبود اگر روی این درخت به جای گردو، کدو تنبل رویانده بودی الان چه بلایی به سر من آمده بود

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

چوپانی گله را به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد كه ناگهان گردباد سختی در گرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه‌ای را كه چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می‌برد. دید نزدیك است كه بیفتد و دست و پایش بشكند. مستاصل شد و صورتش را رو به بالا کرد و گفت: «ای خدا گله‌ام نذر تو برای اینکه از درخت سالم پایین بیایم.»

قدری باد ساكت شد و چوپان به شاخه قوی‌تری دست زد و جای پایی پیدا كرد و خود را محكم گرفت. گفت: «ای خدا راضی نمی‌شوی كه زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو می‌دهم و نصفی هم برای خودم.»

قدری پایین‌تر آمد. وقتی كه نزدیك تنه درخت رسید گفت: «ای خدا نصف گله را چطور نگهداری می‌كنی؟ آنها را خودم نگهداری می‌كنم در عوض كشك و پشم نصف گله را به تو می‌دهم.»

وقتی كمی پایین‌تر آمد گفت: «بالاخره چوپان هم كه بی‌مزد نمی‌شود. كشكش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.»

وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به آسمان کرد و گفت: «چه كشكی چه پشمی؟....
ادامه دارد .....

صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو