یافتن پست: #قافیه

خانوم میم
خانوم میم
قافیه با میم نامت بیت آخر را شکست
غیرتم نگذاشت نامت را بگویم ، بگذریم...:فکر


شاعر وقتی در وصف من شعر‌می گه :فکر

شامی
شامی
🎈تولد داریم چه تولدی:x🎈
@shahin
خیلی خوشحالم که خدا یه داداش و یه رفیق همه چی تموم بهم داده تا همه ی روزهای خوب و بدم و بتونم درکنارش پشت سر بذارم . تو این چندسالی که شدی رفیقم هیچ وقت برام کم نذاشتی ،نمیدونم چطوری میتونم تمام خوبیهات و جبران کنم .امیدوارم سال جدید زندگیت تمام اتفاقای خوبی که تو ذهنته برات رقم بخوره و دقیقا همونی بشه که میخوای و با سلامتی و دل خوش کنار عزیزای دلت این روزهای خوب و پشت سر بذاری:جشن خوشحالم که به دنیا اومدی و شدی بهترین برام ❤
تولدت مبارک یه دونه:x
:کیک



یاس
یاس
جذاب ترین کچل سال شده این {-172-}


پس کچل های خودمون کجای مجلس نشسته بودن:وت
که این شده خوشگل :یاس

رها
رها
عشق یعنی مشکلی اسان کنی🌺
دردی از در مانده ای درمان کنی.🌱

در میان این همه غوغا و شر🌺
عشق یعنی کاهش رنج بشر🌱

هر کجا عشق اید و ساکن شود🌺
هر چه نا ممکن بود ، ممکن شود🌱

عشق یعنی شور هستی در کلام🌺
عشق یعنی شعر مستی والسلام..🌱🌺



shahin
shahin
4 ابان روزی که ایهان جون کارهای اداریشو تو عرش الهی استارت زد و براش پرونده ای تشکیل دادن که 9 ماه بعد 4 مرداد (به روایت اصلی تر 3 مرداد) پا به زمین بذاره یه مناسبت فرخنده دیگه هم داره تفلدهه پدرامهههه{-74-}مرسی که دنیا اومدی تا بهم خرده نگیرن و در معرض اتهام بی اساس قرار ندن که چرا اد لیستت همش دختره و بگم مگه توش پدرامو نمی بینید=)){-90-}
سبکی نو و بسیار زیبا در زمینه شعر پارسی ابداع نمودم که به میمنت این روز اسمشو میذارم سبک رها:خجالت توی این سبک مصرع در شروع با اخر مصرع قبلی هم قافیه می باشد{-26-}گوش جان میسپاریم به چند بیت اغازین این غزل زیبا::خجالت
جشن میلاده پدرام
شعرام میسرایه غزل
بغل کنه رها شامی
وامی ندیم به یاس
راس میفرسته حماس
ماس بدیم به بهار
نهار ببره تو مطب
رطب سهیلا خوردن داره
داره دنیا دو فرزند قشنگ
قشنگ مثل الی و نگین
بگین مبارکه تولدتت پدی
ندی پولاتو به بورس
بورس مو زیاد داره نگین
سنگین بود قبل زایمان الی
عالی و بیست همچو استاد:ماچ:))



.
.
اگه این کارو با لپ تاپت کنم چیکارم میکنی آجی بزرگه؟{-43-}

@Samanh

رها
رها
چن تا پست چالشی بزارید، حوصله مون پوکید :/مخ خودمم قد نمیده :/

رها
رها
عقل گوید پا منه کاندر فنا جز خار نیست/ عشق گوید عقل را کاندر توست آن خارها /هین خمش کن خار هستی را ز پای دل بکن /تا ببینی در درون خویشتن گلزارها...

محسن
محسن
پیش بیا! پیش بیا! پیشتر!
تا که بگویم غم دل بیشتر

دوست ترت دارم از هر چه دوست
ای تو به من، از خودِ من خویشتر

دوست تر از آنکه بگویم چقدر
بیشتر از بیشتر از بیشتر

داغ تو را از همه داراترم
درد تو را از همه درویشتر

هیچ نریزد به جز از نام تو
بر رگِ من، گر بزنی نیشتر

فوت و فن عشق به شعرم ببخش
تا نشود قافیه اندیشتر

👤قیصر امین پور

رها
رها
سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت


عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم

سجـــاد
سجـــاد
چیپسی خواهم خرید
بالنی خواهم ساخت
تا ابد خواهم رفت …{-82-}

زاهِر..
زاهِر..
یکی از شعرام تو استان رتبه آورده😌{-74-}{-81-}
دعا کنید تو مرحله‌ی کشوریم رتبه بیارم {-63-}
شیرینی میدم اگه رتبه بیارم{-64-}{-62-}{-77-}

رها
رها
دست در حلقهٔ آن زلفِ دوتا نتوان کرد تکیه بر عهدِ تو و بادِ صبا نتوان کرد آن چه سعی است، من اندر طلبت بنمایم این قَدَر هست که تغییرِ قضا نتوان کرد دامنِ دوست به صد خونِ دل افتاد به دست به فُسوسی که کُنَد خصم، رها نتوان کرد عارضش را به مَثَل ماهِ فلک نتوان گفت نسبتِ دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد سروبالایِ من آنگه که درآید به سَماع چه محل جامهٔ جان را؟ که قبا نتوان کرد نظرِ پاک توانَد رخِ جانان دیدن که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد مشکلِ عشق نه در حوصلهٔ دانشِ ماست حلِّ این نکته بدین فکرِ خطا نتوان کرد غیرتم کُشت که محبوبِ جهانی، لیکن روز و شب عربده با خلقِ خدا نتوان کرد من چه گویم؟ که تو را نازکیِ طبعِ لطیف تا به حَدّیست که آهسته دعا نتوان کرد بجز ابرویِ تو محرابِ دل حافظ نیست طاعتِ غیر تو در مذهبِ ما نتوان کرد ❤️حافظ❤️ پ. ن:با صدای همایون شجریان گوش بدید، لذتش چندین برابر خواهد شد 👌



رها
رها
در نظربازیِ ما بی‌خبران حیرانند

من چُنینم که نمودم دگر ایشان دانند

عاقلان نقطهٔ پرگارِ وجودند ولی

عشق داند که در این دایره سرگردانند

جلوه گاهِ رخِ او دیدهٔ من تنها نیست

ماه و خورشید همین آینه می‌گردانند

عهد ما با لبِ شیرین دهنان بست خدا

ما همه بنده و این قوم خداوندانند

مُفلِسانیم و هوایِ مِی و مُطرب داریم

آه اگر خرقهٔ پشمین به گرو نَسْتانند

وصلِ خورشید به شبپَرِّهٔ اَعْمی نرسد

که در آن آینه صاحب نظران حیرانند

لافِ عشق و گِلِه از یار زَهی لافِ دروغ

عشقبازانِ چُنین، مستحقِ هجرانند

مگرم چشمِ سیاهِ تو بیاموزد کار

ور نه مستوری و مستی همه کس نَتْوانند

گر به نُزهَتگَهِ ارواح بَرَد بویِ تو باد

عقل و جان گوهرِ هستی به نثار افشانند

زاهد ار رندیِ حافظ نکند فهم چه شد؟

دیو بُگْریزَد از آن قوم که قرآن خوانند

گر شوند آگه از اندیشهٔ ما مُغبَچِگان

بعد از این خرقهٔ صوفی به گرو نَسْتانند..

حافظ:x

حضرت@دوست
حضرت@دوست
کرد شوق چمن وصل تو ای مایه ی ناز

بلبل طبع مرا قافیه پرداز امشب

صفحات: 1 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو