یافتن پست: از جنس
azar
ماموریت ما در زندگی
بی مشکل زیستن نیست
با انگیزه زیستن هست
اما از کسی بالا نرو
دورت رو شلوغ کن
اما در شلوغی خودت را گم نکن
طلا باش اما از جنس خاک
بی مشکل زیستن نیست
با انگیزه زیستن هست
اما از کسی بالا نرو
دورت رو شلوغ کن
اما در شلوغی خودت را گم نکن
طلا باش اما از جنس خاک
.gif ":جشن"){kind=icon}
·
ت مبارک
باشم و تولد ۱۲۰ سالگیتو جشن بگیرم
ینی چیزه ممنون بابت تلاش بی وقفه ت 
.gif ":ارادت"){kind=icon}
زهرا
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی ترا با لهجه گلهای
نیلوفر صدا کردم
تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
پس
ازیک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گلهایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کردم
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی
دلم حیران و سرگردان چشمانی است رویایی
و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم
تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم
همین
بود آخرین حرفت
و من بعد از عبور تلخ و غمگینت
حریم چشمهایم را بروی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم
نمی دانم که چرا رفتی
نمی دانم چرا شاید خطا کردم
و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی
دانم کجا تا کی برای چه
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه
معصومانه می بارید
و بعد از رفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت
و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد
و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه بر می داشت
تمام بال هایش غرق در اندوه غربت شد
و بعد از رفتن تو آسمان چشمهایم خیس باران بود
و بعد از رفتنت انگار
کسی حس کرد من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد
رفت
...
نیلوفر صدا کردم
تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
پس
ازیک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گلهایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کردم
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی
دلم حیران و سرگردان چشمانی است رویایی
و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم
تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم
همین
بود آخرین حرفت
و من بعد از عبور تلخ و غمگینت
حریم چشمهایم را بروی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم
نمی دانم که چرا رفتی
نمی دانم چرا شاید خطا کردم
و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی
دانم کجا تا کی برای چه
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه
معصومانه می بارید
و بعد از رفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت
و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد
و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه بر می داشت
تمام بال هایش غرق در اندوه غربت شد
و بعد از رفتن تو آسمان چشمهایم خیس باران بود
و بعد از رفتنت انگار
کسی حس کرد من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد
رفت
...
بسم الله الحب
🔸درمان ناباروری و ضعف جنسی🔸
👈 قالَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی أَشْتَرِی الْجَوَارِیَ فَأُحِبُ أَنْ تُعَلِّمَنِی شَیْئاً أَقْوَى بِهِ عَلَیْهِنَّ فَقَالَ «خُذْ بَصَلًا أَبْیَضَ فَقَطِّعْهُ صِغَاراً وَ اقْلِهِ بِالزَّیْتِ ثُمَّ خُذْ بَیْضاً فَافْقِصْهُ فِی قَصْعَةٍ وَ ذُرَّ عَلَیْهِ شَیْئاً مِنَ الْمِلْحِ ثُمَّ اکْبُبْهُ عَلَى الْبَصَلِ وَ الزَّیْتِ وَ اقْلِهِ وَ کُلْ مِنْهُ» قَالَ إِسْحَاقُ فَفَعَلْتُهُ فَکُنْتُ لَا أُرِیدُ مِنْهُنَّ شَیْئاً إِلَّا نِلْتُه.
«مردی به امام صادق گفت: من کنیزی خریدم و دوست دارم غذایی به من یاد بدهید که نیروی جنسی من قوى شود. امام فرمود : پیاز سفید تهیه کن و قطعه قطعه بکن و در روغن زیتون سرخ کن سپس تخم مرغی تهیه کن و داخل کاسه ای بریز و مقداری نمک روی آن بریز . سپس تخم مرغ را داخل پیاز و روغن زیتون که سرخ کردی بریز و خوب سرخش کن و از آن بخور. و جناب اسحاق گفت : مدتی این غذای من شد تا نائل شدم به آنچه میخواستم»
📚 طب الأئمة،ص130
📚 مکارم‌الاخلاق،ص1
👈 قالَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی أَشْتَرِی الْجَوَارِیَ فَأُحِبُ أَنْ تُعَلِّمَنِی شَیْئاً أَقْوَى بِهِ عَلَیْهِنَّ فَقَالَ «خُذْ بَصَلًا أَبْیَضَ فَقَطِّعْهُ صِغَاراً وَ اقْلِهِ بِالزَّیْتِ ثُمَّ خُذْ بَیْضاً فَافْقِصْهُ فِی قَصْعَةٍ وَ ذُرَّ عَلَیْهِ شَیْئاً مِنَ الْمِلْحِ ثُمَّ اکْبُبْهُ عَلَى الْبَصَلِ وَ الزَّیْتِ وَ اقْلِهِ وَ کُلْ مِنْهُ» قَالَ إِسْحَاقُ فَفَعَلْتُهُ فَکُنْتُ لَا أُرِیدُ مِنْهُنَّ شَیْئاً إِلَّا نِلْتُه.
«مردی به امام صادق گفت: من کنیزی خریدم و دوست دارم غذایی به من یاد بدهید که نیروی جنسی من قوى شود. امام فرمود : پیاز سفید تهیه کن و قطعه قطعه بکن و در روغن زیتون سرخ کن سپس تخم مرغی تهیه کن و داخل کاسه ای بریز و مقداری نمک روی آن بریز . سپس تخم مرغ را داخل پیاز و روغن زیتون که سرخ کردی بریز و خوب سرخش کن و از آن بخور. و جناب اسحاق گفت : مدتی این غذای من شد تا نائل شدم به آنچه میخواستم»
📚 طب الأئمة،ص130
📚 مکارم‌الاخلاق،ص1
بهار نارنج
من امشب برا صندلی داغ امادم
فقط من کلا از دروغگویی بدم میاد سوالی ک نتونم جواب بدم میگم نمیتونم ولی دروغ نمیگم
خواهشا منو تو فشار نذارید
فقط من کلا از دروغگویی بدم میاد سوالی ک نتونم جواب بدم میگم نمیتونم ولی دروغ نمیگم
خواهشا منو تو فشار نذارید
WeT
من تَش نفمیدم این کاربر shahin شاهین هس یا shahin شهین یه عده شهین میگن یه عده شاهین ،
شدیدا دوگانگی جنسیتی بم داده 😐😐😐😐
شدیدا دوگانگی جنسیتی بم داده 😐😐😐😐
حضرت@دوست
چه حدیث زیبایست
در دشمنی نفس در حدیث نبوی دو ویژگی آمده است و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: ( أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ )دشمن ترین دشمنان تو، نفس تو است که در درون تو وجود دارد. پس اولا نفس دشمن درونی است و ثانیا سرسخت است. اما سؤالی که مطرح می‌شود این است که چرا نفس دشمن سرسختی است؟
در دیپلماسی و بحث‌های سیاسی می‌گویند دشمنی و دوستی با جهان تابع منافع است. گاهی منفعت اقتضا می‌کند که دشمن انسان، دوست انسان بشود و یکی از سیاست‌مداران جهان می‌گفت دشمنی تا پایان نیست و قیمت دارد و اگر تطمیعش کنید، دوست شما خواهد بود. اما وقتی رسول خدا (ص) فرمود «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک»، یعنی اگر به نفست باج هم بدهی و تطمیعش کنی، باز هم دشمن تو است. یعنی هرچه را از تو می‌خواهد و این خواسته‌ها را به او بدهی، باز هم کوتاه نمی‌آید؛ لذا دلیل سرسخت بودن دشمنی نفس این است.
در دشمنی نفس در حدیث نبوی دو ویژگی آمده است و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: ( أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ )دشمن ترین دشمنان تو، نفس تو است که در درون تو وجود دارد. پس اولا نفس دشمن درونی است و ثانیا سرسخت است. اما سؤالی که مطرح می‌شود این است که چرا نفس دشمن سرسختی است؟
در دیپلماسی و بحث‌های سیاسی می‌گویند دشمنی و دوستی با جهان تابع منافع است. گاهی منفعت اقتضا می‌کند که دشمن انسان، دوست انسان بشود و یکی از سیاست‌مداران جهان می‌گفت دشمنی تا پایان نیست و قیمت دارد و اگر تطمیعش کنید، دوست شما خواهد بود. اما وقتی رسول خدا (ص) فرمود «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک»، یعنی اگر به نفست باج هم بدهی و تطمیعش کنی، باز هم دشمن تو است. یعنی هرچه را از تو می‌خواهد و این خواسته‌ها را به او بدهی، باز هم کوتاه نمی‌آید؛ لذا دلیل سرسخت بودن دشمنی نفس این است.
