aliaga
امروز رفته بودم شهردارى واسه انجام كار ساختمانى کارمنده پرسيد :📢 📢
مالكي يا مملوك ؟
وكيلي يا موكل؟
موجرى يا مستاجر؟
منم گفتم:
الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب...!!!😜😜
نمیدونم چرا پرتم کرد بیرون .😨😨
مگه جوشن کبیرو نمیخوند ؟🤔😂
Elham 👩👧👦
اساتید؟ کدوم یکیتون تا حالا ازمون استخدامی شرکت کردین؟
aliaga
عالمى نزد عابدى رفت و از او پرسيد:
نماز خواندنت چگونه است ؟
عابد: از عبادت مثل من عابد مى پرسى ؟ با اينكه نمازم خيلى طول مى كشد، من از فلان وقت تا فلان وقت مشغول عبادت هستم .
عالم : گريه ات هنگام راز و نياز چگونه است ؟
عابد: چنان مى گريم كه اشكهايم جارى مى گردد.
عالم : براستى اگر بخندى ولى خدا ترس باشى ، بهتر از گريه اى است كه به آن ببالى و افتخار کنی .
(ان المدل لا يصعد من عمله شى ء):
آن كس كه به عملش ببالد چيزى از عملش بالا نمى رود. (مورد قبول درگاه الهى نمى شود.)
خانوم اِچ
😐تو دانشگاه ما همه همو میشناسن
و الان من با یه نفر هستم ولی خودم خبر ندارم:/
چ جالب
ترم پیش هم یکی ازم خاستگاری کرده بود همه میدونستن الا
من ....
پ.ن :از دانشگاهای کوچیک دووووورییییی کنید :/
مآه
من نمی خواستم ؛ نمی توانستم شاهدِ این باشم که برایِ کسی عادی و معمولی و درجه دوم هستم . منظورم این است که می خواستم برایِ کسی فوق العاده و کم یاب باشم .
چه می دانم ، دستِ کم قند نبات ، قُرصِ ماه یا شیرینیِ زندگی کسی باشم .
نمی دانم می خواستم ستاره یِ دنباله دار ، چراغِ سر درِ خانه یا تاجِ سر کسی باشم .
می خواستم موسیقی مورد علاقه ی کسی باشم . می خواستم عشق باشم و علائم حیات !
می خواستم امید و شور را در زندگی کسی به راه بیاندازم ؛ عقلی را از کار بیاندازم! می خواستم علت بروز زندگی در کسی باشم . دست کم می خواستم کسی مرا روی قلب خود بپاشد تا جوانه بزنم و رشد کنم . می خواستم چشمی به چشم من ببازد . کسی به سرود اندوه من بتازد . کسی به یاد من نخوابد . دست کم با یاد من از خواب برخیزد .
برای من شعر بگوید. کمتر از آن با هر چیز کوچکی یاد من بیفتد ؛
مگر چند سال زنده ایم؟
aliaga
اگر فکر میکنید با یک لبخند میتونید کسی رو خوشحال کنید
ازش دریغ کنید دور هم بخندیم
مآه
پشت سرِقطارِ تو ، مثلِ یه پستچیِ خیس فقط رکاب میزدم ...
WeT
کاش نارنگی رو پوست میکندی، توش انار دون شده با گلپر و نمک بود 😒😒😒
همش
چی همش
خیر خدا
باش درموردش فکر میکنم