یافتن پست: #واقعیت
خانوم میم
سلام
#صندلی_داغ داریم
با حضور فاطمه ژون
@fatme
بیایید سوالات داغتون رو با حفظ رعایت موازین شرعی وحقوقی بپرسید
#صندلی_داغ داریم
با حضور فاطمه ژون
@fatmeبیایید سوالات داغتون رو با حفظ رعایت موازین شرعی وحقوقی بپرسید
·
کارهایی که خودم....gif ":خیخ"){kind=icon}
عههه اگ پسرت مشکل نداره تا بریم سر زندگیمون😂🤣
نه اونم پایست هفته به هفته برید طبیعت و پاکسازی کنید
بلاخره من و شامی و بهار نارنج و الی و یاس و دنیا و رها و شاهین و الکترون و هادی و .... رفیقما
حضرت@دوست
خواستگاری یا خالی بندان....
چرا باید در وقت خواستگاری از طرف مقابل صادق نبود....
در وقت خواستگاری خود خا نواده عروس و داماد مطرح نیستند .
عموی عرس وکیل .است . عموی داماد دکتر...شوعمه عروس کار خونه تولید پر مگس دارد....
خانه عروس آرایش گاه دبی فاکر...
جالب هیچ کدام هم همدیگه را نمیشناسند .............
چه زیبا بود واقعیت ها را می پذیرفتیم..
چه هستیم.که هستیم. که بودنند . که هستند
چرا باید در وقت خواستگاری از طرف مقابل صادق نبود....
در وقت خواستگاری خود خا نواده عروس و داماد مطرح نیستند .
عموی عرس وکیل .است . عموی داماد دکتر...شوعمه عروس کار خونه تولید پر مگس دارد....
خانه عروس آرایش گاه دبی فاکر...
جالب هیچ کدام هم همدیگه را نمیشناسند .............
چه زیبا بود واقعیت ها را می پذیرفتیم..
چه هستیم.که هستیم. که بودنند . که هستند
بس دکترا دارد می خونه
donya 👩👧👦
من موقعی که باید ناراحتیمو نشون میدادم خندیدم؛
موقعی که باید میرفتم یه دلیل برای موندن پیدا کردم؛
موقعی که باید جا میزدم اصرار کردم که حتی خسته‌ام نشدم؛
موقعی که نیاز به کمک داشتم وانمود کردم همه چیز روبه راهه؛
من از یه جایی به بعد دیگه خودم نبودم ولی مشکل این نیست؛
مشکل اینه الان که میخوام خودم باشم کسی باورش نمیشه!!
موقعی که باید میرفتم یه دلیل برای موندن پیدا کردم؛
موقعی که باید جا میزدم اصرار کردم که حتی خسته‌ام نشدم؛
موقعی که نیاز به کمک داشتم وانمود کردم همه چیز روبه راهه؛
من از یه جایی به بعد دیگه خودم نبودم ولی مشکل این نیست؛
مشکل اینه الان که میخوام خودم باشم کسی باورش نمیشه!!
شامی
بهش میگم:
_ گلب منی❤
+ خدانکنه
_ چرا مامانم ؟
+ اخه اگه یه روز من بمیرم که نمیمیرم اون وقت تو هم میمیری
من غش ، ضعف ، تشنج
_ گلب منی❤
+ خدانکنه
_ چرا مامانم ؟
+ اخه اگه یه روز من بمیرم که نمیمیرم اون وقت تو هم میمیری
من غش ، ضعف ، تشنج
.gif ":پاره"){kind=icon}
Ahmad
♡
چه می‌بینی جز حریر باد و تحریر مغاک
شیبِ نگاه و پرزِ آغوش
محراب به بوسه ببند و انگشت به عمل
قدرِ واقعیتی که نخواهی فهمید بوسه بخواه
رنگدانه‌های روی پوست و بازی‌های زیر پوست
و خلاقیتِ تو در قسم و قسمت
استدلال‌هایی به فرمِ قلب
حواسِ پخش‌شده‌ای از صدا فاصله می‌گیرد
و مجنونی که روی کشاله‌ها خود را به خواب‌زده
نفیرِ نامفهوم سر می‌دهد
شقیقه بر لبِ تو
افتان و خیزان
و تمایلی که روبند‌های شلوغی دارد
چکید نفس از طلوع و دعا
چه تواضعی از تب‌ات
می‌ریزد به من!
"م ب آهو"
چه می‌بینی جز حریر باد و تحریر مغاک
شیبِ نگاه و پرزِ آغوش
محراب به بوسه ببند و انگشت به عمل
قدرِ واقعیتی که نخواهی فهمید بوسه بخواه
رنگدانه‌های روی پوست و بازی‌های زیر پوست
و خلاقیتِ تو در قسم و قسمت
استدلال‌هایی به فرمِ قلب
حواسِ پخش‌شده‌ای از صدا فاصله می‌گیرد
و مجنونی که روی کشاله‌ها خود را به خواب‌زده
نفیرِ نامفهوم سر می‌دهد
شقیقه بر لبِ تو
افتان و خیزان
و تمایلی که روبند‌های شلوغی دارد
چکید نفس از طلوع و دعا
چه تواضعی از تب‌ات
می‌ریزد به من!
"م ب آهو"
.gif ":پوکر"){kind=icon}
یاس
خواب دیدم کنکور ریاضی داشتم
بعد این کنکور اینجور بود اون درس امتحان میدادم لیسانس ریاضی می گرفتم مدرک خروجی و مجوز ورودی قاطی شده بود
جو استرسی که تو خونا بود
منی که درس نخونده بودم
هی از خودم میپرسیدم نونت کم بود ابت کم بود این معرکه گیری سر پیریت چی بود
خلاصه مسولین اموزشی کشور هووووی
خصوصا سازمان سنجش
تف بشه بهتان
تو قبر هم نکیر منکر بیاد فک می کنم کنکور دارم جا موندم هل میشم
بعد این کنکور اینجور بود اون درس امتحان میدادم لیسانس ریاضی می گرفتم مدرک خروجی و مجوز ورودی قاطی شده بود
جو استرسی که تو خونا بود
منی که درس نخونده بودم
هی از خودم میپرسیدم نونت کم بود ابت کم بود این معرکه گیری سر پیریت چی بود
خلاصه مسولین اموزشی کشور هووووی
خصوصا سازمان سنجش
تف بشه بهتان
تو قبر هم نکیر منکر بیاد فک می کنم کنکور دارم جا موندم هل میشم
دنبال داداشش میگشت تا از اون به پسرش برسه
اشتباه میزنی
:/
فصل اولش رفتن پسر نجلا رو آوردن
تو فصل دوم برادر نجلا رو گرفتن گفتن عبد عباس رو فروخته
عبد هم واسه اثبات بیگناهیش رفت تا عباس رو نجات بده
ما راجب فصل اول حرف میزنیم فصل دوم ندیدیم!