یافتن پست: #هوشنگ

fatme
fatme
‏از آن فراز و این فرود غم مخور
‏زمانه بر بلند و پست می‌رود
‏‌


سارا
سارا

نشسته ام به در نگاه می کنم
دریچه آه می کشد
تو از کدام راه می رسی؟
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانی ام درین امید پیر شد
نیامدی و دیر شد…



(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
سَرسبزی آن خرمن گل باد؛ اگر چند
از باغ تو جز سَرزنش خار نبُردیم

بی‌رنگی‌ام از چَشم تو انداخت؛ اگرنه
کِی خون دلی بود که دَر کار نبردیم

هوشنگ ابتهاج

حضرت@دوست
حضرت@دوست


بگذار که در حسرت دیدار بمیرم
در حسرت دیدار تو بگذار بمیرم




دشوار بود مردن و روی تو ندیدن
بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم

بگذار که چون ناله ی مرغان شباهنگ
در وحشت و اندوه شب تار بمیرم

بگذار که چون شمع کنم پیکر خود آب
در بستر اشک افتم و ناچار بمیرم

می میرم از این درد که جان دگرم نیست
تا از غم عشق تو دگربار بمیرم

تا بوده ام، ای دوست، وفادار تو بودم
بگذار بدانگونه وفادار بمیرم

Saye
Saye
ارغوان!
خوشهِ خون.
بامدادان که کبوترها
بر لب پنجره‌ی بازِ سحر غلغله می‌آغازند
جان گل رنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب
که هم پروازان
نگرانِ غم هم پروازند...🖤



༊
داغ ماتم هاست بر جانم بسی
در دلم آهسته می گرید کسی ...



★彡   نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★
★彡 نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★
با آن همه نيـاز كه من داشتم به تو ،
پرهيز عاشقانه من ناگزير بود
من بارها به سوى تو بازآمدم ولى هر بار دیر بود...
اينك من و توايم؛
دو تنـهاى بى نصيب
هر يك جدا گرفته ره سرنوشت خويش
سرگشته در كشاكش طوفان روزگار
گم كرده همچو آدم و حوا بهـشت خويش!!



★彡   نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★
★彡 نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★
چه مبارک است این غم؛
که تو در دلم نهادی!
به غمت که هرگز این غم؛
ندهم به هیچ شادی!
ز تو دارم این غمِ خوش،
به جهان از این چه خوشتر
تو چه دادی ام که گویم؛
که از آن به ام ندادی؟

Saye
Saye
دردیست چون خنجر
یا خنجری چون درد
این من که در من پیوسته میگرید..
در من کسی آهسته میگرید...

[ لینک]




mohamad
mohamad
‏چراغِ روشنِ شب‌های روزگار، تویی...💛

‎#هوشنگ_ابتهاج

fatme
fatme
{-79-}

صفحات: 1 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو