یافتن پست: #هوشنگ

سيمرغِ بهترين دلبريِ سال هم بديم به
هوشنگ جانِ ابتهاج اونجا كه گفت:
‏اين بويِ
‏ زلف کیست
‏ که جان
‏ می‌دهد به من؟

گر بگویم که تو در خون منی
بهتان نیست!

هوشنگ ابتهاج

یاس
یاس
?

مرا ببخش که اینگونه دلتنگ به تو می‌اندیشم!

✍? هوشنگ ابتهاج



EDRIS
EDRIS
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه‌ای بر در این خانه‌ تنها زد و رفت

EDRIS
EDRIS
ترسم بمیرم و باز باشم در آرزویت ...



wolf
wolf
در دل بینوای من
عشق تو چنگ می زند ...            
شوق به اوج می رسد،
صبر فرود می‌کند ...



wolf
wolf
مستیم و ندانیم شب از چند گذشته‌ست
پرکن قدحی دیگر و بی چون و چرا باش ...



شــادی
شــادی
هوشنگ ابتهاج :

تو می‌روی و دل ز دست می‌رود
شب غم تو نیز بگذرد ولی
درین میان دلی ز دست می‌رود


wolf
wolf
گاهی آدم رمانی نیمه تمام دارد، می رود خانه چای دم می کند، سیگاری زیر لب می گذارد، تکیه به بالشی می دهد و نرم نرم می خواند. خب، بدک نیست. برای خودش عالمی دارد، اما بدبختی این است که هر شب نمی شود این کار را کرد.
آدم گاهی دلش می خواهد بنشیند و با یکی در مورد کتابی که خوانده است حرف بزند، درست انگار دارد دوره اش می کند. اما کو تا یکی این طور و آن همه اُخت پیدا بشود...؟!




wolf
wolf
‌داغ و درد است،
همه نقش و نگارِ دلِ من...



wolf
wolf
جنگلی بودیم
شاخه در شاخه همه آغوش
ریشه در ریشه همه پیوند
وینک انبوه درختانی تنهاییم!
به کجا آیا خواهیم رسید آخر
و چه خواهد آمد بر سر ما
با این دلهای پراکنده
بنشینیم و بیندیشیم ...



wolf
wolf
تا آینه رفتم که بگیرم
خبر از خویش
.
دیدم که در آن آینه هم
جز تو کسی نیست ...
/
( )

wolf
wolf
...
صبح امید و پرتو دیدار و بزم مهر
ای دل بیا که این همه اجرِ وفای توست...



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
مست ِعشقم ٬ مست ِشوقم
مست ِدوست
مست ِمعشوقى
كه عالم مست ِ اوست ^_^


پ.ن: دوستان اگه دوست داشتین بیاین زیر این پست مشاعره :سوت

wolf
wolf
آن کهنه درختم
که تنم زخمی برف است

حیثیت این باغ منم
خار و خسی نیست

امروز که محتاج توام
جای تو خالی است

فردا که می‌آیی به سراغم
نفسی نیست



صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو