یافتن پست: #نوشته

خانوم اِچ
خانوم اِچ
...

wolf
wolf
چله مله ای سراغ دارین برای رواشدن حاجت ؟ :فکر

پلاک313
پلاک313
پارک کردن = پنچری

این عبارت را بر درب های زیادی دیدیم
منازل ؛ مطب ؛ شرکت و ...
اما من جایی دیدم
کسی بر درب منزلش نوشته بود :
اگر ناچار به پارک در اینجا
هستید شماره همراه خود
را روی شیشه بگذارید تا
در صورت لزوم با شما
تماس بگیرم ...

متفاوت فکر کردن مغز
بزرگتر و هوش نمی خواهد
کمی وجدان بیدار میخواهد ..

اِلِکترون‍..!
اِلِکترون‍..!
کاش قرار بزاریم اگر امر به معروفی هم انجام میشه این مدلی باشه!
کیه که قانع نشه یا بدش بیاد از طرف مقابش؟

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

لقمان حكیم به پسرش گفت: امروز روزه بگیر و غذا نخور و هرچه بر زبانت جاری شد را بنویس. با فرا رسیدن شب، تمام آن چیزی را كه نوشتی، برایم بخوان. آنگاه روزه‏‌ات را باز کن و غذایت را بخور. پسر در شبانگاه، هر آنچه که نوشته بود را خواند. دیروقت شد برای همین نتوانست غذایش را بخورد.
آن پسر در روز دوم هم نتوانست هیچ غذایی بخورد.
او در روز سوم نیز، گفته هایش را نوشت و پس از خواندن نوشته هایش، آفتاب روز چهارم طلوع كرد در حالیکه او هیچ غذایی نخورده بود.
آن پسر در روز چهارم، هیچ حرفی نزد.
پدرش در زمان شب، از او خواست تا كاغذهایش را بیاورد و نوشته‏ هایش را بخواند.
پسر در جواب پدر گفت:امروز هیچ حرفی نزده‏ ام که آن ها را بخوانم.
لقمان گفت: پس بیا و از این نان كه داخل سفره است بخور و بدان آنان كه كم گفته‏ اند، در روز قیامت، چنان حال خوشی دارند كه اكنون تو داری.

هلیا
هلیا
💔♥💔♥💔♥💔♥💔♥💔

دوست دارید رو

سنگ قبر تون چی

نوشته شود

🌼🌺🍀🌼🌺🍀🌼🌺🍀🌼🌺🍀

یاس
یاس
اینو هیچ کی ازم نشنیده و هیچ جا نگفتم
چون اونموقع در قران باز کردیم
امد بود ای مریم از اینجا خارج شو و با احدی حرف نزن

ایام عرفه بود دانشجویی رفتیم کربلا
شانسی یه دختر معصومه نامی از خود تهران صندلیمون جفت هم شد و تمام راه رو رفیق شدیم
دختری چادری با اصالت و مومن
شب عرفه شد و ما تمام خطرات رو به جان خریده بودیم شب عرفه زیر قبه امام حسین باشیم
یکی از وقت هایی که زیارت امام حسین تاکید شده بود همین عرفه س
من کلا به خاطر کم خونی خستگی و خواب دارم ولی اون شب به شدت خوابم می اومد با دوستم گفتم من میرم اون پایین سرداب ابوالفضل چون کولر روشن بود و خلوت اونم گفت ولی من باید برم زیارت چون همه نیتمون برا این شب بوده
من که به خودم نمی تونستم غلبه کنم گفتم لایکلف الله تو برو
من رفتم سرداب
و پنج ده دقیقه گذشت معصومه برگشت گفتم چیشد
گفت اینقد خواب خواب کردی بیا منم نمی تونم برم زیارت شدیدا خوابم میاد
پاشو بریم خوابگاه
شوک بدی بود موندیم بریم یا بمونیم
گفتم ببین بزار قران باز کنم هرچی امد همون می کنیم
ایاتی که امده بود خلاصه اش این بود مریم از این مکان مقدس خارج شو و در مورد این ...

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
تعریف طلبه
برخی طلاب به دلیل بافت فرسوده و نامناسب بسیاری از مدارس و حجره ها می گفتند: طلبه موجودی است که برخلاف آفتاب پرست، خداپرست است. او در جای تاریک و نمناک زندگی می کند. غذای او غالبا نان و پنیر و تخم مرغ است. این موجود در سال تحصیلی فقط چند بار از لانه خود (حجره) برای ارشاد و تبلیغ بیرون می رود.

:خنده

منبع :

سید ایلیا
سید ایلیا
در لحظه زندگی كنيم
اين خلاصه‌
تمام كتاب هايی است
كه درباره رازهای
زندگی شـاد نوشته شده

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نوشته بود
كتب بالدموع. لا شيء يزعجني

نوشتم...
ارتجف قلبي عندما رأيت دموعك

یاس
یاس
گویا تعدادی از هم وطنان جنوب به خاطر گرمااین ماه فرار کردن شهرما و تو یکی از پارک ها اتراق کردن
و هیئت و دسته خودشونم راه انداختن :دی

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

دخترکی با سنگ، بدنه ماشین پدرش را خراش می‌داد.

پدرش از روی خشم چند ضربۀ محکم به دستش زد؛ غافل از اینکه آچار در دستش است!

در بیمارستان دخترک انگشتانش را از دست داد.

دختر ‌‌از پدرش پرسید: پدر، انگشتانم کی رشد می‌کنند؟

پدر از ناراحتی حرفی نمی‌زد. نشست و به خراش‌های روی ماشین نگاه کرد.

دختر نوشته بود: «دوستت دارم پدر»

🔸عصبانیت و عشق حد و مرزی ندارد؛ مشکل امروز جهان این است که مردم استفاده می‌شوند و وسایل دوست داشته می‌شوند.

صفحات: 15 16 17 18 19

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو