یافتن پست: #ناخن

مادرهای ما از نسل مادرهایی هستند که تخت دونفره نداشتن اما شب سرشون رو با شریک زندگیشون، روی یک متکا میذاشتن....
عاشقانه‌هاشون رو جار نمیزدن .....

مادرهای ما از نسل مادرهایی هستند که به قناعت و قانع بودن افتخار میکردند.......

مادرهای ما یک میز پر از عطر ولاک و سرخاب و ماتیک نداشتن اما بعد از حمام لپ‌هاشون گل می‌انداخت و لباسهاشون بوی عطرِحنا و گلاب میداد...........
مادرهای ما با کم و زیادِ زندگی
ساختن و دَم نزدن ...
صبور بودن...

کیک تولد و کادو ولنتاین و سالگرد ازدواج نداشتن اما خنده‌هاشون عمیق و از ته دل بود.......
مادرهای ما هود و ماکروفر و ظرفشویی نداشتن اما خونه‌هاشون همیشه بوی تمیزی میداد.....
عطر ِغذاشون تا سر کوچه میومد .....
سبزی و نون تازشون همیشه تو سفره بود .....
شیشه‌های ترشیشون روی طاقچه چیده بود ....
نگران مانیکور پدیکور ناخنهاشون نبودند ......
با دستهاشون کتلت درست میکردند اونقدر خوشمزه که انگشتامون رو هم باهاش میخوردیم ......
مادرهای ما واقعی بودند ......
زنده‌هاشون موندگار و با عزت
رفته‌هاشون در بهشت‌ جاودانه

wolf
wolf
نرگس مردم فریبی داشت شبنم می فروخت
با همان چشمی که می زد زخم مرهم می فروخت ...

زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر
داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می فروخت ...

زندگی این تاجر طماع ناخن خشک پیر
مرگ را همچون شراب ناب کم کم می فروخت ...

در تمام سالهای رفته بر ما روزگار
شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت ...

من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها
گلفروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت ...



wolf
wolf
...

LOEY♡
LOEY♡
می دانی دخترانه ترین تعبیرم از تو چه بود؟

مثل ناخن ترک خورده ام می ماندی …

دلم نمیخواست کوتاهت کنم. حیفم می آمد

طول کشید تا انقدر شده بودی

خیلی دوستت داشتم

بودنت به من اعتماد به نفس میداد

ولی آخر بی اجازه ی من … گیر کردی به جایی

و اشکم را در آوردی …

تمام تنم تیر کشید

دیشب ریشه ات را از ته زدم … برای همیشه

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
ما زنها اگر بی دفاع نمیماندیم شاید به رژ لب و خط چشم و لاک پناه نمیبردیم!
چه شبها که پای گوشی و عکس های قدیمی گریه نکرده ایم و ناخن نجویده ایم و تا صبح از فکر و خیال نخوابیده ایم!
و صبح فردایش پوستمان که خراب شده را با کرم پودر و لبهای رنگ پریده مان را با رژ لب و چشم های بی حالت و پف کرده مان را با خط چشم و ناخن های کج و کوله و جویده شده مان را با لاک نپوشانده ایم و شبیه زنهای دیگر که شب را با گریه صبح نکرده اند در خیابان راه نرفته ایم!
میدانی؟
معلوم نبود بدون لوازم آرایش چند درصد مردها خریدار غم و رنگ پریدگی عاشقانه ی یک زن بودند!
ما زن ها با لوازم آرایشمان رفیقیم چون نقاط ضعفمان را به نقاط قوت تبدیل میکند!
و از تنهایی مان دفاع میکند!



حضرت@دوست
حضرت@دوست

بازآ که عاشقانت جامه سیاه کردند

چون ناخن عروسان از هجر تو نگارا

wolf
wolf
کامنت اول....

فقط خدا
فقط خدا
سلاملکم:سلام
خوبید؟:تبل
چخبر؟

اینجا داره برف میباره اونم چ برفی:سرما:زرا

این عکسا برا عصر امروزه...
جای همتون خالی:پی
-سرده-
اونم شمعدونیه خونه مامان بزرگه:دی ایندفه دیگه نشکستمش:سوت

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
سلام نواهای زیر که توسط زنان روستای کوچ در مجالس عزا ی زنانه خوانده می شود و تعدادی از این نواها گاهی در پشت کار قالیبافی ویا در هنگام دروی گندم ویا در شبهای زمستان در مراسم آتشانی به عنوان فراقی در دوری از مسافر به غربت رفته ویا سربازی که درشهری دور سربازاست ئغریب است و یا در دوری از یار ئدوست وخواهر وبرادر و-که از هم جدا شده اند- به عنوان فراق خوانده می شود وبیانگر درد وفراق وجدایی است واما برگردیم به مجلس نواخوانی زنانه :

بصد خواری بزرگ کردم درختی که درسایه ش نشینم گاه ووقتی سمال آمد درخت ازریشه برکند بسوزد این چنین طالع و بدختی.

2-ای چرخ فلک چرا چنینم کردی ؟ برسنگ زدی ونگین نگینم کردی

دراول عمر خود ندیدم خوبی در آخر عمر گوشه نشینم کردی.

3-غربت خراب ومو خراب غربت مو(من) گوشه نشین آفتاب غربت

شاالله که نیایه آب از غربت تا مو نکشم جور وجفا ازغربت .

4- در غریبی ناله کردم ، هیچ کس یادم نکرد در قفس جان دادم وصیاد ، آزادم نکرد

همتی می خواستم ازگردش چرخ فلک چرخ بی همت خرابم کرد وآزادم نکرد.

5-آنجا که غریب ناله ی زار کند

ali
ali
از شهيدبابايى پرسيدند: عباس جـان چه خبر؟ چه كار ميکنى؟ گفت: به نگهبانى دل مشغوليم که غيرازخدا كسی وارد نشود. نگهبان دلت باش

iraj
iraj
کجایی؟‌ چه می کنی؟
هنوز نام مرا یادت هست؟‌
بوی من در اتاقت می چرخد هنوز؟
در گوشه پیراهنت چطور؟
هنوز هم آن پرنده کورت را داری؟‌
که تا یک نفر می گفت سلام
زیر گریه می زد و بر شانه های تو می نالید
گل هایت چگونه اند؟‌


زیر این همه آوار
زیر این فوران آبسه چرکی شهر
در این هرج و مرج عمومی استخوان های تکیده مغز
برایت شاخه ای و برگی مانده است هنوز؟‌
من که همه دلبستگی های دور و نزدیکم
سوختند و مردند و خاکستر شدند
آخرین آن همین دیشب بود
فکر می کنم
تکه ای ازخنده های تو را
برای وصله کردن به چهره عفونی ماه
از گوشه دلم به سرقت بردند.

راستی نگفتمت
جای چشم هایم
گلوله کاشته ام
جای ناخن هایم
تراشه سنگ
جای لب هایم
تکه دعایی که نمی دانم آرزوی مرگ کیست.

wolf
wolf
من همینم..
من شبیه رویاها نیستم
نه شبیه پرنسس های دیزنی لند
من شبیه واقعیت ام
شبیه دختری که گاهی دست های خیسش را
با دامنش پاک میکند و اشک هایش را با سراستینش
نه چشمان ابی دارم
نه کفش های پاشنه بلند
همیشه موهایم بلند نیست
همیشه ناخن هایم لاک زده نیست
نگران پاک شدن رژ لبم نیستم
در حال نقاشی اینده ام هستم.
و به کسی کاری ندارم من زندگی اینده ام را می خواهم با خوبی هایم بسازم
ب همین راحتی..{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}

سکوت شب
سکوت شب
سیب‌ها و قلب‌ها
ناخن کبود برق
روی شیشه شکسته افق کشیده شد
چندشی درخت‌های لخت را فراگرفت
خال سرخی از نگاه برق
روی گونه سپید سیب‌ها چکید
گونه سپیدشان تلألو طلا گرفت
ای فروترین و برترین فروغ
ای طلیعه بهشتی و جهنمی
پس چه وقت خال سرخ می‌نهی
بر دل سیاه آدمی؟
سیب‌ها رسیده‌اند
قلب‌ها هنوز، نه
ای فروترین و برترین فروغ
پس چه وقت
پس چه وقت
پس چه وقت می
دمی؟

ali
ali
‏‏*منم و تلخیِ دلدار، ولی میخندم*
منم و سینه ی بیمار، ولی میخندم
منم و حسر تِ یلدا و غزلخوانیِ عشق
شعرِ من وردِ لبِ یار…ولی میخندم
منم و حسرتِ سرخیِ انارِ لبِ او
حسرتِ بوسه و دیدار، ولی میخندم
نفسم بندِ نفسهای کسی هست که نیست
همه دنیا شده دیوار، ولی میخندم…
هر چه فریاد زدم از غم و تنهایی و درد
گوشِ تو نیست بدهکار ، ولی میخندم
کَسِ من روی تو و کارِ من آغوشِ تو بود
شده ام بی کس و بی کار، ولی میخندم*
شدم از عشقِ تو دیوانه و رسوای زمان
آه! ، انگار نه انگار… ولی میخندمء



صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو