یافتن پست: #ضمیر_مشترک

wolf
wolf
نرگس مردم فریبی داشت شبنم می فروخت
با همان چشمی که می زد زخم مرهم می فروخت ...

زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر
داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می فروخت ...

زندگی این تاجر طماع ناخن خشک پیر
مرگ را همچون شراب ناب کم کم می فروخت ...

در تمام سالهای رفته بر ما روزگار
شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت ...

من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها
گلفروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت ...



تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو