حسین
بعد مرگم شعرهایم را بخوان تا بشنوی
سرگذشتم تلختر از درگذشتم بوده است!
aliaga
این طرف مشتی صدف ،آنجا کمی گل ریخته
موج،ماهــی های عاشق را به ساحل ریخته
بعد از این در جام ما تصویر ابر تیره است
بعد از این در جــــام دریا ماه کامل ریخته
مرگ حق دارد که از ما روی برگردانده است
زندگـــی در کـــام ما زهــــر هلاهل ریختـــه
هر چه دام افکندم آهوها گریزان تر شدند
حال، صدها دام دیگـــر در مقـــــابل ریخته
هیچ راهی جز به دام افتادن صیاد نیست
هر کجـــا پا میگذارم دامنـــــی دل ریخته
عارفـــی از نیمه راه تحیـــــر بازگشت
گفت ،خون عاشقان منزل به منزل ریخته
فاضل نظری
azar
سه چیز رو هیچگاه فراموش نکنیم
خدا
دوست
مرگ
aliaga
نوشته بود کسی را آنچنان دوست داری که برایش بجنگی؟
گفتم از جنگ ها برگشته ام
با زخمها و موی سپید
ویاد گرفته ام که صبور باشم و به تماشا قانع ...
خانوم اِچ
ولی کاش این 3سال بیاد و بره
WeT
خب معمولا بم میگن یکم حرف بزن
واقعا نمیدونم چی بگم 😓😓😓
مارال
درسته تنهایی قشنگه و میشه باهاش کنار اومد
و لزومی نداره حتما تو رابطه باشی،
اما داشتن آدمی که وقتی یه اتفاق خوب میفته
واسش تعریف کنی
و با شنیدنِ روزمرگیات ذوق کنه،
خیلی قشنگ تر از تنهاییه.