مردها را بايد در چهارخانه ي پيراهنشان
جستجو كرد...
در آستينهاي بالا زده شان...
در لبخندهاي كجشان...
در تركيب بوي خستگي و ادكلن تلخشان...
در زِبريه ته ريششان...
در نگاهِ پر ابهتشان...
در آغوششان،كه اگر فمنيست ترين هم باشي،براي داشتنش حاضري زندگي ات را ارزاني كني...
اصلاً مردها را بايد جستجو كرد...
در آغوش گرفت...
شناخت...
اگر جنسِ اصلي اش را يافتي،
دو دستي بچسبش...
بازار پر شده از جنسهاي تقلبي و مشابه
كه تاريخ مصرفشان سالهاست گذشته...
یه وقتایی یه جمله هایی می بینم
منو یهو می بره به خاطره هام
می گم چقد شبیهش حرف زد... چقد شبیهش بود... چقد شبیهش گفت...
تا به خودم میام چشامو می بینم که خیس شده...
کاش یه قرصی داشتیم می خوردیم و گذشته رو فراموش می کردیم🙃
من مثلا یکی تو دانشگاه دوسم داش و منم خوشم اومد ازش از بس پی گیر بود اما در حد نگاه
بعد سال آخر کلا دیگه بیخیال شد.
اون اول خیلی ناراحتش بودم.الان دگ اصلا تو ذهنم نمیاد هیچ وقت.
و جالب اینه که دوست عادی مجازیم از ذهنم نمیره. میدونمم احتمالا تا وقتی ازدواج نکنم همینطور بی رنگ و پررنگ میشه.
و من اصلا دوسش ندارم دگ
ولی قلبم نمیفهمه. هی خودآزاری میکنم هر دفه با یادش. 😂
اما همش از بی کسیه که این میاد تو ذهنم.
چون اصلا حتی دوستشم ندارم.😂 قلب در این حد نفهمه. که فقط یکیو میخواد بیاره بهش فکر کنه.
ینی الان استیکر خنده میذارم ولی واقعا رو مخه.
اما چون تجربه داشتم ک از ذهنم میرن ، میدونم از ذهن میره بعدا ها.
اون عطش ک بلاخره یجا میفته.... توی روان شناسی هم بهش میگن دوره ی سوگواری ک باید طی بشه ولی نگاه باید رو ب جلو باشه و مطمئن باشی ک آینده ای هست و آدمای جدیدی هست و اتفاقای جدید و...
ذهن ک کلا همیشه یکی میخاد ک درگیرش باشه این ک هیچی...
ولی من کسایی رو ک واقعا دوست داشتم، هنوزم گاهی اوقات ک بهشون فکر میکنم بیادشون لبخند میزنم..
خب اون آدما حالا فرقی نداره پسر، دختر، دوست، فامیل، رفیق و.... اونا بودن و ارتباط با اونا ک از من این رو ساختن دیگه...
خواب دیدم من و مامان رفتیم زیارتگاهی
ظاهرا زیارتگاه دو امامزاده دختر بود تو قم
جمعیت زیاد بود
گفتم از دور سلام نیدم اومدم سمت خروجی
دیدم خلوت خلوت رفتم کنار ضریح گریه و التماس دعا
دیدم مامان داره میره داخل و ضریح بازه منم رفتم تو
سرم گداشتم رو قبر امامزاده ها و کلی دعا و التماس کردم
کنار اونا هم یه قبر کاشی کاری بود میدونستم مزار یکی از مراجع است
اونجا هم زیارت کردم سرم گذاشتم رو قبر
مرقد یه سید بزرگوار بود ته فامیلیش حایری شیرازی
مامان گفت این کیه گفتم
همون استاد امام که امام اورد قم
و با التماس قسمش میدادم تو را به جدت قسم برام پیش خدا واسطه شو
سر وصع زولیده بی حالی هم داشتم دلم به حال هودم سوخت
االان بیدار شدم می بینم حایری شیرازی سال ۹۶ به رحمت خدا رفتن سید نیستن
استاد امام هم حایری یزدی اونم سید نیست
من کی واسطه کردم پس ؟
تو خواب هم شانس ندارم
متاسفانه با لینک خود ویدیو، پخش نمیشه
چندین بار تلاش کردم آخرش متوجه شدم که باید از لینک اشتراک گذاری استفاده کرد
اینجوری که فهمیدم مدیر اینجا خودش برنامه نویسه تحت وب
گویا از سال 93 هم اینجا استارت کار و زده
چرا یه دستی به سر و گوش سایت نمی کشه؟
میخام برم ،دوباره بزار
🤣🤣🤣🤣
سمانستو انرژی مثبداش