maryam
به روزگار گفتند:
چرا رویِ چرخ و فلکِ تو
بعضیا بالان و بعضیا پایینند؟
لبخند زد و گفت :
نگران نباش می چرخد!!!!
دور گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت
دائما یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نه ای از سِرِ غیب
باشد اندر پرده بازی هایِ پنهان غم مخور
Tasnim
هرکی روزه س بیاد با زبون خوش خودش بگه
Saye
نشسته بودم گالریمو نگاه میکردم.
عکسا و خاطراتی ک توش میخندیدم بعضیش باعث شد لبخند بزنم.. بعضیشم باعث شد بغضم بگیره...
عکساییم ک توشون غم داشتم و ناراحت بودم رو پاک کردم.. غمشم پاک شد...
ولی وقتی رسیدم ب یه خاطراتی ک توش ترس و غم باهم بود، تنم لرزید... یه حسی داشت ک ن میخواستمنگهشون دارم ن توانپاک کردنشون رو داشتم...
اصلا به ترس فکر نکرده بودم... حس واقعا عجیب و آزاردهنده ای داره.. غم پشتش پاک نمیشه... همیشه تازگی داره.. همیشه درد داره...
Tasnim
یه مدته سمانه از اون پادکست های انگیزشی نمیداره که صبح اول صبحی با صدای جیغ جیغوی اون زنه مغزمون خسته بشه
خدایا شکرت
مهاجر
اونجا که فاضل نظری میگه:
لبخند و اشک، شادی و غم، رنج و آرزو
از ما به دل مگیر همین است زندگی
g.h.o.l.a.m.a.l.i
سر صندوق انتخابات بودم کاربر دستگاه احراز هویت از همین تریبون میگم دیگ زمان تقلب کن رای بیار تموم شده دیگه تقلب شاید بگم ب صفر رسیده ....