یافتن پست: #قلبم

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
آقا زمانی ک فلسطین ها ی کشته می شدن هر روز تو کرانه باختری خونه هاشون سرشون خراب می کردن حس بشر دوستانه و کشته شدن بشرتون کجا بود ؟!!!!!

شامی
شامی
پ کو کمپوتاتون {-184-}
نباید بیاین عیادت:آخی

Abolfazl
Abolfazl
از قفسه پر زدم بس که معطلم تو هر نفس . . . . بند کفشمم باز رها تو باد . . . همیشه در خطر شبا تو غار در خلا خواب . . . تو محفظه م باز روبروم پرتگاهه نامردا بالامو چسب زدن باز . . . . قلبمم چاک خورده ازش رود جاری میشه ماهیاش قهرن اما . . . فکر نجاتمن،میگن بپر. میگم اگه بپرم رو صخره ها نفلم . . . میگن اگه صبر کنی دریا میسازی،میگم آره . . . ولی با کوسه ها ضدم. . . . میگن نهنگا اسکورت میکنن. دلفینا طعمه میشن کوسه هارو دلخوش میکنن . . . میگم اونا گناهی ندارن آخه با این کارم ،خدارو دلخور میکنم . ‌ . میگن به هر حال همه طعمه ان . . . این زندگی که ضربه هاشو همه طوره زد . . . مگه ما ماهیا دل نداریم که گروهی میریم تو دل کوسه؟خب منم نمیخوام لقمه بشم . . . با بند کفشام قلبمو بخیه زدم، نخواستم با این قضیه ببینه کسی صدمه . . . جنا میچرخونن دور سرم صدقه داره چشام در میاد از حدقه. . . طفلی مروارید که همیشه تو صدفه ، منم برمیگردم تو قفسه.
.
.
(شعری از خودم)

fatme
fatme
عملا من هرگز وارد رابطه ای نشدم
فقط در حد کراش زدن پیشوری کردم
و مغزم همیشه با گفتن اینکه فاطمه گ* زیادی نخور ادامه روند رو کنسل کرده

سید ایلیا
سید ایلیا
مرا بی هوا نبوس!
دیوانه قلبم فرو می ریزد
مگر نمی دانی
شکوفه های بهاری
با هر نسیم کوچکی
می افتند به زیر پای درخت.
اینطور ویرانگر
مرا نبوس..

یاس
یاس
با بیشعوری مسولین خوابگاه از دوست نازنینم جدا شدم :گگگ
و با یکی از دوستان اهل تسنن هم اتاقیم
اومدیم بریم خرید
من روسری مشکی پوشیدم
گفت چرا روشن نمی پوشی بیشتر بهت میاد، خودش هم روسری شیک سرش بود
گفتم امروز شهادت رفت روسریش عوص کرد مقنعه مشکی پوشید :بغز
گفت تو به خاطر امامت مشکی می پوشی منم به تو احترام میزارم {-149-} قلبم اکلیلی شد :اکلیلی

نعیم
نعیم
خستم
خسته‌ی خسته‌ی خستم

دقیقا انتهای خستگی

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i

من بی تو نصف نیمه ام
پاشو زود بیا برس به این قلبم

یاس
یاس
دوستان، رفقا، آشنایان و نزدیکانی
که خوشیاتون با کسایِ دیگه هست
و وقتی کار دارین به ما زنگ میزنین
این شماره‌ی وزارت کاره، هروقت کار داشتین
به اینجا زنگ بزنید
021-64491
کاش میشد اینو رک بهشون گفت :(

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
خدایا حالِ دلم را تکانی بده! 🥹🤍

هم میدانی
هم میبینی
هم میتوانی :دعا

:گودنایت

خانوم میم
خانوم میم
داشتم توی یادداشت هام می گشتم
متنایی که سالای قبل نوشته بودم و دیدم {-57-}
خواستم بذارم شمام ببینید {-57-}
.....................{-35-}

دنیای ما به راستی سراسر حواشی است....
شعر هوشنگ ابتهاج را که می خوانی بحث ان است که این اه که از جان می اید از دریچه بر خاسته یا در به فغان آمده است...
انگار نه انگار مدت هاست کسی ما را به انتظار چشم به راه نهاده و جان از این نیامدن ها ناله سر داده است...
این وسط دعوا سر ان است که اول چه چیزی به فریاد امده...
چه اهمیت دارد؟!
صدای این فراق را که می شنود؟!
به گوش که می رسد؟!
هیچ
اینجا کسی نفس های دلتنگی ات را نمی شنود
اینجا کسی ناقوس فراقت را حس نمی کند
اینجا کسی گوش استماع ندارد
لمن تقول؟!
بگذارید که غمی در اعماق قلبمان بگزد....
آه بر می خیزد چه از چشم های منتظر در
چه از دریچه ی حسرت قلب
آه بر می خیزد.

خانوم میم
خانوم میم
{-35-}
قلبي يسلم عليك...
قلبم به تو سلام می‌دهد...




حضرت@دوست
حضرت@دوست
أحبك يا من سرق قلبي مني، يا من غير لي حياتي، يا من أحببته من كل قلبي، يا من قادني إلى الخيال. حينما تتوقّف روحي عن عشق روحك، سيتوقّف قلمي عن عشق الحروف وتقبيل الورق. وإن كان لابد من الموت فأنا أتمنى أن أموت وأنتِ بجانبي، أنتِ أول من أحببت وأنتِ آخر من سأقبل عينيه. أحاول أن أخبىء جنون حُبّي لكِ فلا يسعني ذلك فقد عرفوا أنني أعشقك من عيناي من كلماتي

دوستت دارم،ای کسی که قلبم را از من ربود، کسی که زندگی مرا تغییر داد، کسی که با تمام وجود دوستش داشتم، کسی که مرا به تخیل رساند. وقتی روح من از دوست داشتن روح تو دست بردارد، قلم من از دوست داشتن نامه ها و کاغذ بوسیدن دست می کشد. و اگر باید بمیرم آرزو دارم با تو در کنارم بمیرم تو اولین کسی هستی که دوستش داشتم و تو آخرین کسی هستی که چشمانش را خواهم بوسید. من سعی می کنم جنون عشقم به تو را پنهان کنم، اما نمی توانم، آنها می دانند که من تو را از چشم و از زبانم می پرستم

ܝܿܝܸܩܙ
ܝܿܝܸܩܙ
کربلایی شدم:دی

یاس
یاس
خواستم رویاهامو دنبال کنم کابوسام درو باز کردن به من اشاره کردن بیا
*دا با نف*
___________ این دقیقا منم :(
دیشب قاطع و راسخ تصمیم گرفتم بی رحمانه پیش برم
شب نمی دونم چه خوابی دیدم
فقط یادمه می گفتم خدا غلط کردم یه امشب نجاتم بده من دیگه تو این خونه نمی مونم :گگگ

صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو