یافتن پست: #غزل

حضرت@دوست
حضرت@دوست
عاقبت ترک دلم کردی و رفتی

یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم

حضرت@دوست
حضرت@دوست

روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم

باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم … !

حضرت@دوست
حضرت@دوست
با تو گفتنم :
حذر از عشق ؟
ندانم

سفر از پیش تو ؟
هرگز نتوانم

Bardia
Bardia
عاشق رو شادمهر عقیلی معنی کرد که میگه:
تو همین لحظه که دلگیرم ازت
از همیشه به تو وابسته ترم ..

¶شبنم¶
¶شبنم¶
شدم فاحشه دست روزگار.
دنیا تجاوز میکند.
عشق تجاوز میکند.
بدبختی تجاوز میکند.
آنکه قدرت دارد تجاوز میکند.
و من حامله ی فرزندی هستم.
به نام عقده.
بترسید از روزی که فرزندم به دنیا آید.

#...تلخی واقعیت...

Bahar
Bahar
دنیای مجازی تو ایران ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ:

ﻧﻮﺩ ﺩﺭﺻﺪ ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺧﻮشگلن ﻭ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺩﺭﺻﺪ ﭘﺴﺮﺍ ﺧﻮﺵ ﻫﯿﮑﻠﻮ ﻗﺪ ﺑﻠﻨﺪﻥ.

ﻭ ﺍﯾﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﻢ ﺗﻮﺭﯾﺴﺘﻦ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﯿﺮﻥ…!{-91-}{-91-}{-91-}

زهرا
زهرا
روزگارم این است
دلخوشم با غزلی، تکه نانی، آبی
جمله ی کوتاهی، یا به شعر نابی

و اگر باز بپرسی، گویم
دلخوشم با نفسی، حبه قندی، چایی
صحبت اهل دلی، فارغ از همهمه ی دنیایی

دل خوشی ها کم نیست
دیده ها نابیناست !!



▪️
▪️
از لحاظ روانشناسی وقتی کسی رو دوست داری
پیش اون بچه تر میشی
گاهی خنگ تر میشی
چون زبونت توانایی ابراز احساسات قلبت رو نداره
ولی همونقدرم روی تمام حرفاش و رفتاراش
حساس و زودرنج‌ میشی....

حضرت@دوست
حضرت@دوست


بعد هجران تو ویران شده بودم ای عشق
از غمت گیج و پریشان شده بودم ای عشق

قلب پر حسرت من بعد تو آرام نداشت
مثل دریای خروشان شده بودم ای عشق

سوز و سرمای غمت در غزلم جاری بود
بی تو درگیر زمستان شده بودم ای عشق

درد هجران تو هر لحظه چه با من می‌کرد
شاعری خسته و بی جان شده بودم ای عشق

عاقبت مرهم احوال خرابم نشدی
کاش با عطر تو درمان شده بودم ای عشق


حضرت@دوست
حضرت@دوست


با تو در سینه‌ی پر حسرت من غوغا بود
از تماشای تو هر لحظه دلم شیدا بود

چشم زیبای تو هر مرتبه مستم می‌کرد
با تو در شهر دلم حادثه‌ها برپا بود

نفست شعر مرا مست و معطر می‌ساخت
یاد دارم غزلم پیش تو با معنا بود

عشق تو شور عجیبی به جهانم می‌داد
روزگارم به خداوند قسم زیبا بود

رفتی و بعد تو دیوانه‌ی این شهر شدم
کاشکی عطر تو یک بار دگر اینجا بود


حضرت@دوست
حضرت@دوست
راز موسیقی چشمان تو

می شنوم، می شنوم آشناست
موسقی چشم تو در گوش من
موج نگاه تو همآواز ناز
ریخت چو مهتاب در آغوش من

می شنوم در نگه گرم توست
گمشده گلبانگ بهشت امید
این همه گشتم من و دلخواه من
در نگه گرم تو می آرمید

زمزمه ی شعر نگاه تو را
می شنوم با دل و جان آشناست
اشک زلال غزل حافظ است
نغمه ی مرغان بهشتی نواست

می شنوم در نگه گرم توست
نغمه ی آن شاهد رویانشین
باز ز گلبانگ تو سر می کشد
شعله ی این آرزوی آتشین

موسقی چشم تو گویاتر است
از لب پر ناله و آواز من
وه که تو هم گر بتوانی شنید
زین نگه نغمه سرا راز من!


صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو