یافتن پست: #غزل

حضرت@دوست
حضرت@دوست

پر از غزل شده چشمان پر هیاهویت

تویی که نزد حسین می کنی دلارایی

دوباره ماه محرم شد این دل پر درد

نشسته تا بنگارد حدیث شیدایی

برای وصف تو آقا قلم که می لرزد

نفس نفس زدنش می شود تماشایی


حضرت@دوست
حضرت@دوست
صدها غزل از چشم و لب یار نوشتم
تا بشکفد او در غزل، افسرده ی خویشم


حضرت@دوست
حضرت@دوست
جام غزلم مست نموده دل خلقی
خود مست تر از خلق، از این درده ی خویشم


حضرت@دوست
حضرت@دوست
باور کن از غزل شده خالی وجود من
آن شعرهای ناب، به قرآن، تمام شد


حضرت@دوست
حضرت@دوست
زبور عشق نوازی نه کار هر مرغی ست--
بیا و نو گل این بلبل غزل خوان باش


حضرت@دوست
حضرت@دوست

ماه عباد تست و من با لب روزه دار ازین
قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنست

حضرت@دوست
حضرت@دوست

چون غزل واره ی شـعرم غـم چشمان توشد
چون ردیــــفی ز لبت بـــوسه ی قافت بشوم

یاس
یاس
دخترای پزشکم بیاید بگید چکار کردید
ترنم
فاطمه
و بقیه{-36-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست

ای تو که زندگی و مرگ منی هرلحظه
درغزل باش,به ایهام تو عادت کردم

حضرت@دوست
حضرت@دوست


دایما حرف دلم را با غزل در میکنم

بار دیگر ،گر نفهمد،جان تو شر میکنم

حضرت@دوست
حضرت@دوست

تا نیستی تمام غزل‌ها معلق‌اند
این شعر مدتی‌ست که کامل نمی‌شود


حضرت@دوست
حضرت@دوست
بمان که مثلِ غزل‌های عاشقانه‌ی من
پر از لطافتِ محضی و گوشوارِ منی

من "ابتهاج"‌ترین شاعرِ زمانِ تواَم
تو عاشقانه ترین شعرِ روزگارِ منی


حضرت@دوست
حضرت@دوست
من پر از وسوسه ی چشم تو هستم! تو چطور؟
من از احساس غزلخیز تو مستم!

؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
مگو شرح سرشک خود--
مکن در هر غزل جامی


صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو