یافتن پست: #غزل

حضرت@دوست
حضرت@دوست
شاعرانه در غزل وصف تورا باید نوشت
باقفس حتی به سویت عاشقانه پرکشید


حضرت@دوست
حضرت@دوست
دلتنگ توام


«دنیـا پـر از غم میشود وقتی که دلتنگ توام »
مثـل جهنـم میـشود وقتـی کــه دلتنگ توام

چشمان من بـارانی و از سوز دل حتـی غزل
پر سوز و ماتم میشود وقتی که دلتنگ توام

دلگیرم از دست خودم ازدست تو از روزگار

شاکی از عالم میشود وقتی که دلتنگ توام

¶شبنم¶
¶شبنم¶
دل را عاشق کردی

باخود به هر جا بردی

اخر مراتو کردی مجنون دیوانه

میدانی ...!

من باتو عاشق ترین عاشقم.

پروانه

حضرت@دوست
حضرت@دوست
خیال روی دوست


باز هم یک روز دیگر بی تو رفت
یک شب دیگر خیال روی تو

تختِ خواب و بالشِ تنهایی ام
با نوازش بر لب و گیسوی تو

شب که می آید به بستر می کشم
دست خود را بر سر و بر موی تو

کار من هر شب خیال ست و خیال
بوسه بر لب ها و بر ابروی تو

دوست دارم گم شوم، پیدا شوم
در میان گرمی بازوی تو

دوست دارم یک هوا شعر و غزل
هدیه گیرم از دل دلجوی تو

باز هم تکرار شب ها و خیال
باز هم مستم زعطر و بوی تو

حضرت@دوست
حضرت@دوست
چشمان من بـارانی و از سوز دل حتـی غزل
پر سوز و ماتم میشود وقتی که دلتنگ توام


حضرت@دوست
حضرت@دوست
کافر عشق


زلف‌آشفته و خِوی‌کرده و خندان‌لب و مست
پیرهن‌چاک و غزل‌خوان و صُراحی در دست

نرگسش عربده‌جوی و لبش افسوس‌کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست

سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینهٔ من خوابت هست؟

عاشقی را که چنین بادهٔ شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست

برو ای زاهد و بر دُردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

آن چه او ریخت به پیمانهٔ ما نوشیدیم
اگر از خَمر بهشت است وگر بادهٔ مست
[لینک]

حضرت@دوست
حضرت@دوست
به کجای شب نویسم?
غزل شبانهٔ خود


حضرت@دوست
حضرت@دوست
به کجای شب نویسم غزل شبانهٔ خود


حضرت@دوست
حضرت@دوست

رقص گیسوی تو از بس که غزل ساز شده
دلبری میکند و قافیه تن ناز شده

حضرت@دوست
حضرت@دوست

غزل زبان چشمت

خانوم اِچ
خانوم اِچ
در باغ دلم یک گل شاداب ندارم
از لذت دیدار شما خواب ندارم
۱۰۰دفتر ۱۰۰برگ سفید است
در شان شما یک غزل ناب ندارم🤤❤️


صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو