یافتن پست: #غزل

حضرت@دوست
حضرت@دوست

تا بشنوی نوای غزلهای دلکشم
لب بر لبم بنه بنوازش دمی چونی

حضرت@دوست
حضرت@دوست

نباشد در غزل تا وصف موزون قامتی «ترکی»
مسلم دادن که شعر هیچ کس، موزون نخواهد شد

WeT
WeT
رفت ولی بازم خاطره هاش ،،،

حضرت@دوست
حضرت@دوست
حضرت عشق

دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست

حضرت@دوست
حضرت@دوست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست .

حضرت@دوست
حضرت@دوست
تمام دفترمان را غزل غزل با عشق/
کنار نامه ی اعمالمان سیاه کنیم/


حضرت@دوست
حضرت@دوست
بیار سفره لبخند و بوسه ات را تا/
بساط یک غزل تازه روبه راه کنیم/


حضرت@دوست
حضرت@دوست
عاشق دیرینهٔ من

زلف‌آشفته و خِوی‌کرده و خندان‌لب و مست
پیرهن‌چاک و غزل‌خوان و صُراحی در دست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بازآمدم از سلطان با طبل و علم، فرمان
سرمست و غزل‌گویان، اسرار ازل جویان


fatme
fatme
کامنت{-158-}

WeT
WeT
بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران می رسد با من خزانی می کند،،،



صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو