یافتن پست: #عاشقان

√ محسن قـوامــی
√ محسن قـوامــی
شاید این بغض آخرم باشد
آخرین غمم باشد
عاشقانه ای آرام
بین درد و غم باشد
هر آشنایی غریبه است
هر نگاهی فریب است

هادی
هادی
بخواب روی دست من
جهان لاغرِ منو
کمی نگاه کن نرو

بخند و روزگارمو
دوباره مثل چشم‌هات
شبِ سیاه کن نرو

به هر مسافری که جز
من از لب تو سهم داشت
بگو جهان جدید نیست

بگو فقط گناه داشت
اگر به من نمی‌رسید
و این زمان مدید نیست

بریز روی شانه‌ام
کمی ستاره از سرت
کمی پرنده از دلت

مگر به یُمن این ضریح
شفا بگیرد این مریض
دوباره در مقابلت

و شکر ای هوایِ بس
و شکر ای تن شریف
در این زمانه‌ی عجیب

که هر چه عشق بی‌ثمر
و عاشقان مثل من
غریب پشت هم غریب

من آب از سرم گذشت
غریق را نظاره کن
بیا کمی گناه کن

بیا ببر سر مرا
و حالِ این شکسته را
دوباره رو به راه کن

بریز روی شانه‌ام
کمی ستاره از سرت
کمی پرنده از دلت

مگر به یُمن این ضریح
شفا بگیرد این مریض
دوباره در مقابلت



g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i


سنصلی فی القدس انشالله
سنصلی فی القدس انشالله
ما آیه والتین والزیتونیم یا حیدر
ما عاشقان جنگ با صهیونیم یا حیدر
ما در دوعالم با حسین معروفیم یا حیدر
ما بچه های فکه و مجنونیم یا حیدر
یا حیدر یا حیدر

مآه
مآه
چشمانت آخرین چیزی است
که از میراث عشق به جا مانده ‌است!
آخرین چیزی است که از نامه‌های عاشقانه باقی است
و دستانت . .
آخرین ِ دفتر‌های حریری است
بر روی‌شان ...

ali
ali
دلم هوایی میخواهد  ، از بوی پیراهنت
رنگ و رویش باشد  همچو رنگ  دامنت

میخوام بنوازم به شوق دیدار چشمانت
ترسم کم آرد ترانه ام پیش روی نگاهت

زیبایی درون توست ،  بقیه بهانه هست
تو گر نباشی دلم ،  گدای عاشقانه هست

دلم عشق میخواد، آنجا که نام تو هست
تو باشی جهنم ،بهشت و خانه من هست

در هوای عشق تو  همچو شمعی سوزانم
که میسوزم درباد عشق از پروانه پنهانم

با این همه روشنایی بی تو چه خاموشم
تنها دلیل زندگیمی ، بی تو سرده آغوشم

بیا که از عشقت، شراب عشق می نوشم
بخدا که دنیای با تو رو نمیشه فراموشم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
احساسات پاک عاشقانه را در بازار - شوالیه بودن اشتباهی خرج کسی نکن

ولاتحاول ابداً أن تصفي حسابات أو تثأر من إنسان اعطيته قلبك لأن تصفية الحسابات عملة رخيصة في سوق المعاملات العاطفية، والثأر ليس من اخلاق العشاق ومن الخطا أن تعرض مشاعرك في الاسواق وأن تكون فارساً بلا اخلاق وإذا كان ولا بد من الفراق فلا تترك للصلح باباً إلا مضيت فيه.


خانوم میم
خانوم میم
به مناسبت روز بزرگداشت شاعر عاشقانه ترین ابیات فارسی ، سعدی شیرازی ، یک بیت از اشعارشو تو دیدگاه بنویسید🌱🙂


نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تـــو در میان جــــانی...

aliaga
aliaga
آغاااااا تو قسمت عمومی ساینا استفاده از الفاض و ابارات عاشقانه و عاطفانه و ماچ و بغل و ..نکنید

بشدت ممنوعه و درصورت رویت بشدت محکوم خواهیم نمود.


پهنای باندو ب فنا دادین :کتک

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i


من عاشق تو هستم من تو رو می پرستم
یه عمره عاشقانه به انتظار نشستم
تو ماه اسمونی فرشته زمینی
برای قلب خستم پناه اخرینی
بی تو گل وا نمیشه دردم دوا نمیشه
دلم تا دنیا دنیاست از تو جدا نمیشه
عاشقم من دنیای من تویی تو
عاشقم من رویای من تویی تو

سیدجواد
سیدجواد
امروز صبح ...
تو را با هیچ واژہ ے عاشقانہ اے
تڪرار نخواهم خواند.
امروز ....
از همین فاصلہ ے دور
تو را بہ آغوش مے ڪشم
آرام مے بوسمت و با نجواے دلم
ڪنار گوشت زمزمہ مے ڪنم
زیباترین حس زندگے

پدر محمدهادی و ریحانه
پدر محمدهادی و ریحانه
به مناسبت


گنبد...قبول...رفت! ولیکن شُکوه، نه
آن تکیه گاهِ راسخِ مانندِ کوه، نه

آری؛ حرم خراب شد اما هنوز هست
خورشید هست! پس چه بگویم؟ که روز هست

بیخود که نیست این همه دشمن کلافه است
اینجا خرابه نیست، که دارالخلافه است

ای با چهار حجت حق همنشین، بقیع!
تو! ای بهشتِ خاکیِ روی زمین، بقیع!

گاهی زیارتی به نیابت ز عاشقان...
این اشتیاق و حسرت ما را ببین بقیع

زائر، ضریح، گنبد و گلدسته، سنگ‌فرش
تقدیر تو نوشته شده این چنین، بقیع!

روزی طوافْ دورِ ضریح تو می‌شود
آری! قسم به عصر، به زیتون، به تین؛بقیع!

گفتم بهشت چیست خدایا؟ ندا رسید
جایی‌ست بی نظیر؛ شبیه همین بقیع

آل سعود رو به زوال است بی گمان
از برکت ائمه‌ی مدفون در این بقیع

مائیم و فتح شبه جزیره که دور نیست
آل سعود و این نفسِ آخرین؛ بقیع!






خانوم میم
خانوم میم
🌱⁦❤️⁩
به قدر یک چای تلخ با من باش
که تلخ با تو عزیزم ، هنوز شیرین است...

Aseman
Aseman

🖤🖤🖤

maral
maral
دوم نشونه ای غیر کلامیه مثل زبان بدن و لمس کردن
کسی که دوستت داره باهات ارتباط چشمی می گیره بهت نگاه می کنه با دیدنت لبخند می زنه بهت نزدیک میشه تمایل داره لمست کنه اما عاشقانه
اما کسی که دوستت نداره چی ؟
کنارت بی حوصله است دایما انگار می خواد از بودن کنارت فرار کنه حالا به هر بهونه ای
علاقمند به گپ زدن نیست ازت فاصله می گیره به هر جایی نگاه می کنه به اطرافش به اشخاص دیگه اما به شما کمتر نگاه می کنه ارتباط چشمی نمی گیره خسته به نظر میاد تمایل به ارتباط فیزیکی نیست حتی دستشو بگیری یه جوری زیرکانه دستشو از دستت بیرون می کشه

مهاجر
مهاجر
سرگشته ام خدایا حیران و بی نوایم
باری به من نظر کن هرچند بی وفایم

هرچند روسیاهم دلبسته ی شمایم
یارب به من نظرکن مجنون و بی نوایم

من خسته از هیاهو ذکرم شده است هوهو
برمن عنایتی کن در کنج انزوایم

دستی دراز کردم من عاشقانه سویت
برمن اجابتی کن من سائل و گدایم

چون درنماز گویم ایاک نستعین را
حقا که باامیدی جاری شد این ندایم

《یارب به ذات پاکت شب را مگیر ازمن
من باشم و سحرها ذکر خدا خدایم》

این بنده باامیدی کوبیده خانه ات را
حال این تویی ک فضلت دربی گشا برایم

مهاجر همدانی

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو