چند روز پیش،عصری رفتم خریدموقع برگشت،سوار تاکسی که شدم اقای راننده ۳نفر دیگه رو هم داشت سوارمیکرد.به مسافرا گفتم فقط دوتاتون بشینین که همین کارو هم کردن
- راننده: بازرس گفته ۴تاسوار کنم.
+من: بازرس واسه خودش گفته من اجازه نمیدم.
-: شما لطف میکنیدکه بذارید یه مسافر دیگه هم بشینه
+: نه اجازه نمیدم
اومد نشست تو ماشین استارت و زدو اومدیم
+: کرونا که اومد کرایه هارو بردید بالا که ۳ نفر سوارشن.
تا اینو گفتم ماسکشو گذاشت
-: نه من الان ۲باره ازاون مسیر خالی میام (انگار جور خالی بودن ماشین و کرایه نگرفتنشو ما باید میکشیدیم)
برگشته به مسافرای دیگه میگه شماهم ماسک بذارید. خانم میگه شمادعوا دارین چرا مارو میکشونی وسط
-: همکارای دیگه دربست میگیرن این ساعت
+: خب شما هم میگرفتی
-: هیچکدومشون تو این ساعت تو ترافیک نمیان ،همه میرن خونه هاشون
+: خب شماهم میرفتی این دیگه مشکل شماست.
-: نه بازرس میگه ۴تا سوارکن اشکالی نداره
+: بازرس واسه خودش میگه مگه اون تو ماشین نشسته که بخواد اذیت بشه
دیگه حرفی نزد.یکم بعدش دوتا مسافرش پیاده شدن.۳تای دیگه داشتن سوار میشدن گفت نه ۲نفر این خانم اجازه نمیده
فکر کنم من را اشتباه گرفتین
من یک سالی هست ، طرف مجازی نیامدم
اینجا هم اصلا نبودم قبل از این
شمس تبریزی ومولانا مرد بودند نه خانم. عرض کردم یادم انداخت نه چیز دیگه
چون قبلا هم گفته بودین ،کدوم زهرا خانم
فکر کردم اشتباهی شده
پوزش
ولی من از شعرتون چیزی دستگیرم نشد
متوجه منظور نشدم
هیچ.می بخشید مزاحم شدم. یاحق
خو زهرا خانم من ماه 🌙 هستم میان زهرا ها
یا نه