یافتن پست: #شنیدن

رها
رها
موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است
ساحل بهانه ای است ، رفتن رسیدن است
تا شعله در سریم ، پروانه اخگریم
شمعیم و اشک ما ،در خود چکیدن است
ما مرغ بی پریم ، از فوج دیگریم
پرواز بال ما ، در خون تپیدن است
پر می کشیم و بال ، بر پرده ی خیال
اعجاز ذوق ما ، در پر کشیدن است
ما هیچ نیستیم ، جز سایه ای ز خویش
آیین آینه ، خود را ندیدن است
گفتی مرا بخوان ، خواندیم و خامشی
پاسخ همین تو را ، تنها شنیدن است
بی درد و بی غم است ، چیدن رسیده را
خامیم و درد ما ، از کال چیدن است

سجـــاد
سجـــاد
روزی مردی در نزد فیلسوف بزرگ افلاطون، سخنانی را به زبان آورد. در میان سخنانش گفت:امروز فلان مرد، تعریفت را میکرد که افلاطون، مرد بزرگواریست و کسی مانند او وجود ندارد.

افلاطون پس از شنیدن این حرف، سر فرود برد و سخت دلتنگ شد.

آن مرد به افلاطون گفت:ای حکیم! چه چیزی گفتم که چنین دلتنگ شدی؟

افلاطون در جواب به او گفت:ای خواجه! من از تو آزرده خاطر نشدم ولی مصیبت بالاتر از اینکه جاهلی مرا ستایش کند و کارم در نظرش پسندیده آید؛ چیست؟ نمیدانم او به خاطر چه کار جاهلانه ای از من خوشش آمده و مرا بخاطر آن ستوده است.{-6-}

༊
یه جمله‌ای شنیدم که واقعا به شنیدنش احتیاج داشتم:
‏You cannot heal in the same environment that made you sick
تو در همون محیطی که مریضت کرده درمان نمی‌شی.

شامی
شامی
هر چیزی دلیلی دارد
مثل نفس های من
که از چشم های تو
سرچشمه می گیرند...


Behnaz
Behnaz
حذف اینجا چطوریه

shahin
shahin


پریای من نازنین عاشق
عزیز دلم تو همه دقایق
پریا خانوم که همیشه پاکه
اونی که براش دل من هلاکه
پریا خانوم که دلش یه دریاست
جای دوری نیست خیلی وقته اینجاست

بی ریا و پاک واسه من فرشته
پریای من عزیز دلم میمونه
پریا خانوم چه متین و مهربونه
زنده باشه این پریا خانوم همیشه
پریای من آره واقعی و راسته
پریا خانوم همیشه کارش درسته

تو شبای پُر ترانه چه خوبه ازش شنیدن
با نگاهی عاشقونه دنیا رو دوباره دیدن
پریای قصه خوب بود پریای من چه بهتر
پریای قصه زیبا پریای من قشنگتر
پریای ما کاشکی با ما باشه بیشتر

تولدت مبارک پریا جون @goleyas

آرزو می کنم همیشه شاد و سلامت و موفق باشی
مرسی به خاطر یه دنیا خوبی و مهربونیت:شیما


دانلود موزیک



محسن
محسن
گاهی ندیدن و نشنیدن لازم است!
دو قطره آب که به هم نزدیک شوند، تشکیل یک قطره بزرگ تر می دهند!
اما دوتکه سنگ هیچ گاه با هم یکی نمی شوند !
پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم، فهم دیگران برای مان مشکل تر، و در نتیجه امکان بزرگ تر شدن مان نیز کاهش می یابد!
آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ، به مراتب سر سخت تر، و در رسیدن به هدف خود لجوج تر و مصمم تر است.
سنگ، پشت اولین مانع جدی می ایستد. اما آب راه خود را به سمت دریا می یابد.


👌 در زندگی، معنای واقعی سرسختی، استواری و مصمم بودن را، در دل نرمی و گذشت باید جستجو کرد.
گاهی لازم است کوتاه بیایی!
گاهی نمی توان بخشود و گذشت... اما می توان چشمان را بست و عبور کرد
گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری!
گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوز که نبینی!
ولی با آگاهی و شناخت...

?
?
بعضی ها هستند که یک جورِ خاص دوست داشتنی اند. یک جور عجیبَ دلنشین اند. دست خودشان هم نیست. انگار خدا یک جورِ دیگر آفریده شان. مثلاً ساعتها کنارشان می نشینی و خسته نمی شوی. اصلاً سیر نمی شوی از شنیدنِ صدایشان. مثلاً همان ها که وقتِ خداحافظی یهو دلت می گیرد و ته دلت می گویی: کاش بیشتر می ماندی! اسم اش را عشق نمی گذرام. شاید یک دوست داشتنِ عجیب است که هر کسی ممکن است حس اش کند. من اسمش را "عزیـز دل کسی بودن" می گذارم! بعضی ها عزیز دلت هستند. همان ها که همیشه دل ات قرص است که تا آخر عمر با همان کیفیت کنارت هستند. همانها که دلگیرتان نمی کنند. همان ها که دوست داشتنشان بی قید شرط است. در زندگیِ هر کسی بعضی ها وجود دارند که اصلاً نمی توان که دوستشان نداشت.
و مـن چقـدر ایـن بعضـی هـا رو دوسـت دارم..

بهار نارنج
بهار نارنج
رسیدم خونه
دیگه کسی نبود که تا درُ باز کنم بهم بگه سلااااااام سلاااااااام
خدایا ب سلامت دارش
دست هرکی افتادِ خوب ازش مراقبت کنه

aliaga
aliaga
شنیدن حقیقت تلخ و قبول کردنش
یا
گیر کردن بین دوراهی … ؟

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

می گویند روزی فقیری به در خانه مردی ثروتمند می‌رود تا پولی را به عنوان صدقه از او بخواهد. هنوز در خانه را نزده بود که از پشت در شنید که صاحب خانه با افراد خانواده خود بحث و درگیری دارد که چرا فلان چیز کم ارزش را دور ریختید و مال من را این طور هدر دادید؟! 

مرد فقیر که این را می‌شنود قصد رفتن می‌کند و با خود می‌گوید وقتی صاحب‌خانه بر سر مال خود با اعضای خانواده‌اش این طور دعوا می‌کند، چگونه ممکن است که از مالش به فقیری ببخشد؟!

از قضا در همان زمان در خانه باز می‌شود و مرد ثروتمند از خانه بیرون می‌زند و فقیر را جلوی خانه می‌بیند. از او می‌پرسد اینجا چه می‌کند؟ مرد فقیر هم می‌گوید کمک می‌خواسته اما دیگر نمی‌خواهد و شرح ماجرا می‌کند.

مرد غنی با شنیدن حرف‌های او، لبخندی می‌زند، دست در جیب می‌کند مقداری پول به او می‌بخشد، و می گوید: حساب به دینار، بخشش به خروار.

از آن زمان این ضرب المثل را در مورد افرادی به کار می برند که حواسشان به حساب و کتابشان هست، اما در زمان مناسب هم بی حساب و کتاب مال خود را می‌بخشند.

شوتن هکیبا
شوتن هکیبا
خب اینم تم جدید ساینا که هادی قراره سوپرایزتون کنه {-62-}{-95-} (هشتگ شایعه پراکنی)





g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
بااجازتون ما دوباره رفتیم حلال کنید شاید دوباره برگشتیم.:خخخ

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
از قورباغه ای، که ته چاهی زندگی
می کرد،پرسیدند: آسمان چیست؟

گفت: دایرۀ کوچکی به رنگ آبی،

جایگاهتان را تغییر دهید،
تا دیدگاهتان، تغییر کند.

صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو