یافتن پست: #شمع

سجـــاد
سجـــاد
هی تو پرَنسِس بابا !!

اگه بابات پسوُردِ گوشیتو پیدا کنه که میشی مرحومه مغفورِ بابا 😂

aliaga
aliaga
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایهٔ هما را


...

حضرت@دوست
حضرت@دوست

تا چند همچو شمع زبان آوری کنی؟


حضرت@دوست
حضرت@دوست


با جانِ شمع هوهوی طوفان چه می‌کند؟
با تخته‌پاره سیل خروشان چه می‌کند؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
شمعی فروزان،
در هجوم تندباد
تن به صلح نداد وُ
ایستاده شهید شد.


حضرت@دوست
حضرت@دوست
گفتــم :اي عشق …

مــن غلام قمــرم ، غيـــر قمـــر هيــــچ مگو
پيش مـــن جــز سخن شمع و شكــر هيچ مگو …

سخن رنج مگو ،جز سخن گنج مگو …
ور از اين بي خبري رنج مبر ، هيچ مگو …

دوش ديوانه شدم ، عشق مرا ديد و بگفت …
آمـــدم ، نعـــره مــزن ، جامه مـــدر ،هيچ مگو ..

سجـــاد
سجـــاد
الهی شمع بشی پروانه شم دورت بگردم... بعدش فوتت کنم خاموش بشی هرهر بخندم:)🖤🚶‍♀️️

رها
رها
موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است
ساحل بهانه ای است ، رفتن رسیدن است
تا شعله در سریم ، پروانه اخگریم
شمعیم و اشک ما ،در خود چکیدن است
ما مرغ بی پریم ، از فوج دیگریم
پرواز بال ما ، در خون تپیدن است
پر می کشیم و بال ، بر پرده ی خیال
اعجاز ذوق ما ، در پر کشیدن است
ما هیچ نیستیم ، جز سایه ای ز خویش
آیین آینه ، خود را ندیدن است
گفتی مرا بخوان ، خواندیم و خامشی
پاسخ همین تو را ، تنها شنیدن است
بی درد و بی غم است ، چیدن رسیده را
خامیم و درد ما ، از کال چیدن است

❤
میگفت:روحم آرومه
همه چی رو آبی می بینم
همه جا پر نوره...
ولی حال جسمم خیلی داغونه
خیلی خسته میشم
خیلی تلاش میکنم
توی تاریکی ها نرم
میگفت در جستو جوی نورم
حتی نور شمع“🕯️”💨💫

سجـــاد
سجـــاد
دختره پست گذاشته:

شمعی هستم

در جهانی تاریک …

که گرما میدهم دست‌هاي سرد عاشقان را …

پسره کامنت گذاشته:

فوووووووووووووووت

حالا دیگه هیچی نیستی{-18-}

?
?
[لینک]
دلدار من شمع شب تار من یار من💔💔💔💔

aliaga
aliaga
هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق

قایقی در طلب موج به دریا پیوست
باید از مرگ نترسید ،اگر باید عشق

عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم
شاید این بوسه به نفرت برسد ،شاید عشق

شمع افروخت و پروانه در آتش گل کرد
می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق

پیله ی عشق من ابریشم تنهایی شد
شمع حق داشت، به پروانه نمی آید عشق

فاضل نظری

❤
می‌خوام پوست و گوشت و استخون بشکافیم لخت شیم

جذب هم بشیم جفت شیم

یه پل شیم و توی هم گم شیم و ذوب شیم

مثله یه خورشید

جلو شمع و پروانه بت شیم

یه کیف یه نبض یه ماه یه مکث

تابلوی راهنما تو راهرو های شلوغ ذهنی

همه منو تحریم می‌کنن و تو به فکر صدور مهری

❤
به آن بخش از وجودم پناه بردم که هیچکس را دوست نداشت و در همان جا تا ابد پناه گرفتم.

محسن
محسن
ای غنچه خندان چرا خون در دل ما میکنی
خاری به خود می بندی و ما را ز سر وا میکنی
از تیر کجتابی تو آخر کمان شد قامتم
کاخت نگون باد ای فلک با ما چه بد تا میکنی
ای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه را
با دوست هم رحمی چو با دشمن مدارا میکنی
با چون منی نازک خیال ابرو کشیدن از ملال
زشت است ای وحشی غزال اما چه زیبا میکنی
امروز ما بیچارگان امید فردائیش نیست
این دانی و با ما هنوز امروز و فردا میکنی
ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن
در گوشه میخانه هم ما را تو پیدا میکنی
ما شهریارا بلبلان دیدیم بر طرف چمن
شورافکن و شیرین سخن اما تو غوغا میکنی




صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو