یافتن پست: #زمستان

یاس
یاس
بیاید یه قول هم سایتی بدیم
میدونم اقایون اینجا از جوجه خروسش تا خروس کاکل دارش {-64-}

غیور و مومن و مرد و محجوبید
تا خانم ها از فنچ چادری تا اون خانم با کلاس ماشین دارتون {-41-}
همه کدبانو و عفیف و محجبه اید

ولی دچار عجب نشیم هرگز به ظاهر مطهرمون اکتفا نکنیم و خدای ناکرده گول ظاهرمون رو نخوریم و کسی که اینجور نیست تحقیر و گناه کار خطاب نکنیم


پ.ن: درسی که امروز از سید علی اقای چینی عاشق پیشه و صحیفه امام آموختم {-35-}{-47-}

Bita
Bita
فصلی ست میان پاییز و زمستان
فصلی بنام فصل گریه
که از همیشه به آسمان نزدیکتری

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ناگهان دیدم سرم آتش گرفت
سوختم ، خاکسترم آتش گرفت
چشم وا کردم ، سکوتم آب شد
چشم بستم ، بسترم آتش گرفت
در زدم ، کس این قفس را وا نکرد
پر زدم ، بال و پرم آتش گرفت
از سرم خواب زمستانی پرید
آب در چشم ترم آتش گرفت
حرفی از نام تو آمد بر زبان
دستهایم ، دفترم آتش گرفت

سکوت شب
سکوت شب
بخند ای بر لبانت رنگ فروردین
که لبخندت
گواهی می دهد
هرگز زمستان بر نمی گردد!!


سکوت شب
سکوت شب
یک روز دیگر
امروز پارسال میشود
کمی ساده
اندکی خنده دار
و قدری عادی!
امروز سال هاست میرود
و ما همیشه
چشممان پی فرداست
افسوس!
به فکر پاییز
تابستان را
و به فکر بهار
زمستان را فدا می کنیم
جشن می گیریم
عید می گیریم
و دوباره همان می شویم که بودیم
با اختلاف چند تار موی سپیدتر!!!!

wolf
wolf
شعرهای سپیدم
مال خودم نیست
شعر خداست
من فقط منتظر می‌شوم زمستان از راه برسد،
تا خدا شعر تازه‌ای بنویسد روی کاغذ ابرها
و سپس شعرهای کهنه‌اش را ریز ریز کند
تا زمین پر شود از کاغذ‌های سپید

آنگاه کافی‌ست به یکی ازین دانه‌های خیس خیره شوم
و از روی دست خدا شعر نو بنویسم ...

پوریا شیرانی

سکوت شب
سکوت شب
اگرچه فصل زمستان شده هوا بد نیست
به روی برف خیابان به یمن پاقدمت
بجا گذاشتن چند ردپا بد نیست
مرا بگیر درآغوش خویش محکم تر
فشار قبر برای پرنده ها بد نیست
شبیه صخره و موجی که خسته از خویشند
به هم رسیدن احساس ما دوتا بد نیست
بزن تو حرف دلت را که بیش از این ها من
خیال می کنم افکار پوچ ما بد نیست
تورا کجای دل تنگ خویش بگذارم
بگو به من که برای دلت کجا بد نیست
هوای وحشی بجنورد و برف می بارد
دوقطره اشک و فریاد بی صدا بد نیست


سکوت شب
سکوت شب
ناگهان دیدم سرم آتش گرفت

سوختم خاکسترم آتش گرفت

چشم وا کردم سکوتم آب شد

چشم بستم بسترم آتش گرفت

در زدم کس این قفس را وا نکرد

پر زدم بال و پرم آتش گرفت

از سرم خواب زمستانی پرید

آب در چشم ترم آتش گرفت

حرفی از نام تو آمد بر زبان

دست هایم دفترم آتش گرفت


"قیصر امین پور"

سکوت شب
سکوت شب
هوا سرد است
من از عشق لبریزم
چنان گرمم
چنان با یاد تو در خویش سرگرمم
که رفت روزها و لحظه‌ها از خاطرم رفته است
هوا سرد است اما من
به شور و شوق دلگرمم
چه فرقی می‌کند فصل بهاران یا زمستان است؟
تو را هر شب درون خواب می‌بینم…
تمام دسته‌های نرگس دی‌ماه را در راه می‌چینم
و وقتی از میان کوچه می‌آیی
و وقتی قامتت را در زلال اشک می‌بینم
به خود آرام می‌گویم:
دوباره خواب می‌بینم!
دوباره وعده‌ی دیدارمان در خواب شب باشد
بیا…
من دسته‌های نرگس دی ماه را در راه می‌چینم

سکوت شب
سکوت شب
به دل نا گفته صدها حرف دارم

میان سینه زخمی ژرف دارم

به روی پوستین سالخوردم

زمستان در زمستان برف دارم

سکوت شب
سکوت شب
پیش رویم چهره تلخ زمستان جوانی

پشت سر، آشوب تابستان عشقی ناگهانی

سینه ام منزلگه اندوه و درد و بد گمانی،

کاش چون پاییز بودم…

سکوت شب
سکوت شب
با تو گفتم از کوه با قله برفی اش...
با تو گفتم از دشت با گل های بهاری اش...
با تو گفتم از درخت با لانه کبوتری اش...
با تو گفتم از خانه مادربزرگ با کورسی زغالی اش...
با تو گفتم از زمستان با سرمای استخوان سوزش...
باتو گفتم از اسفند با ادم برفی اش...
با تو گفتم از سرو با غرور ستودنی اش...
با تو گفتم از اسمان با رنگ لاجوردی اش...
با تو گفتم از ماه با تنهایی ابدی اش...
با تو گفتم از چشم هایم با حرفای ناگفتنی اش...
با تو گفتم از من با دردهای همیشگی ام...
باتو گفتم از تو با زیبایی دست نیافتنی ات...
ولی تو...
شنیده یا نشنیده چشم هایت را بستی و گزشتی!!!


محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
@ELI
شبکه اجتماعی ساینا
ذکر روز دوشنبه 100 بار : يا قاضي الحاجات

مشخصاتویرایش
محمدحسن اسايش-1331
moh3131.tebyan.net
16 پست
دنبال‌کنندگان(19 کاربر)

برچسب ‌های شخصیویرایش
Moh3131-mha331-
بازدیدکننده(4464 کاربر)

IMG_20180412_232409___.jpgعاشورا.jpgas-51.jpgas-59.jpg
محمدحسن اسايش-1331
محمدحسن اسايش-1331
سلام نواهای زیر که توسط زنان روستای کوچ در مجالس عزا ی زنانه خوانده می شود و تعدادی از این نواها گاهی در پشت کار قالیبافی ویا در هنگام دروی گندم ویا در شبهای زمستان در مراسم آتشانی به عنوان فراقی در دوری از مسافر به غربت رفته ویا سربازی که درشهری دور سربازاست ئغریب است و یا در دوری از یار ئدوست وخواهر وبرادر و-که از هم جدا شده اند- به عنوان فراق خوانده می شود وبیانگر درد وفراق وجدایی است واما برگردیم به مجلس نواخوانی زنانه :

بصد خواری بزرگ کردم درختی که درسایه ش نشینم گاه ووقتی سمال آمد درخت ازریشه برکند بسوزد این چنین طالع و بدختی.

2-ای چرخ فلک چرا چنینم کردی ؟ برسنگ زدی ونگین نگینم کردی

دراول عمر خود ندیدم خوبی در آخر عمر گوشه نشینم کردی.

3-غربت خراب ومو خراب غربت مو(من) گوشه

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
شبکه اجتماعی ساینا
ذکر روز دوشنبه 100 بار : يا قاضي الحاجات

مشخصاتویرایش
محمدحسن اسايش-1331
moh3131.tebyan.net
16 پست
دنبال‌کنندگان(19 کاربر)

برچسب ‌های شخصیویرایش
Moh3131-mha331-
بازدیدکننده(4464 کاربر)

IMG_20180412_232409___.jpgعاشورا.jpgas-51.jpgas-59.jpg
محمدحسن اسايش-1331
محمدحسن اسايش-1331
سلام نواهای زیر که توسط زنان روستای کوچ در مجالس عزا ی زنانه خوانده می شود و تعدادی از این نواها گاهی در پشت کار قالیبافی ویا در هنگام دروی گندم ویا در شبهای زمستان در مراسم آتشانی به عنوان فراقی در دوری از مسافر به غربت رفته ویا سربازی که درشهری دور سربازاست ئغریب است و یا در دوری از یار ئدوست وخواهر وبرادر و-که از هم جدا شده اند- به عنوان فراق خوانده می شود وبیانگر درد وفراق وجدایی است واما برگردیم به مجلس نواخوانی زنانه :

بصد خواری بزرگ کردم درختی که درسایه ش نشینم گاه ووقتی سمال آمد درخت ازریشه برکند بسوزد این چنین طالع و بدختی.

2-ای چرخ فلک چرا چنینم کردی ؟ برسنگ زدی ونگین نگینم کردی

دراول عمر خود ندیدم خوبی در آخر عمر گوشه نشینم کردی.

3-غربت خراب ومو خراب غربت مو(من) گوشه نشین

صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو