azar
این شعر هم مانده عاجز نه نشد وصفش کنم
او تمام هستیم درمان دردم مادر است
azar
حمله ام با دیگری درمان دردم مادر است
مایه دلگرمی وقتی که سردم مادر است
azar
تو همانی که به درد های دلم درمانی
azar
دلت که گرفت دنبال گوشی شنوا
دستی برای نوازش نکردی خودت
درمان درد ها و بی کسی خودت باشی
مآه
من و تو
در کوله هایمان
برای درمان زخم دلتنگی،
آغوش داشتیم
بوسه داشتیم
و
دوستت دارم !
اما در نهایت
بی رحمانه سکوت را انتخاب کردیم
"برای همیشه"...
Maryam
اگه زخمت رو درمان نکنی
به کسایی زخم خواهی زد
که نقشی تو زخمی کردنت نداشتند ..
aliaga
ڪودڪان دیوانـــہ ام خوانند و پیران ساحرم
من ٺفرجگاه ارواح پریشان خاطرم
خانـــہ ے مٺروڪم از ارواح سرگردان پر اسٺ
آسمانی در میان ابر هاے عابرم
چون صدف در سینـــہ مروارید پنهان کرده ام
در دل خود مومنم در چشم مردم ڪافرم
گرچـــہ یڪ لحظـــہ سٺ از ظاهر به باطن رفٺنم
چند صد سال اسٺ راه را از باطنم ٺا ظاهرم
خلق مےگویند : ابرے ٺیره در پراهنے سٺ
شاید ایشان راسٺ مے گویند ،شاید شاعرم
صبر درمان من اسٺ از ٺلخ و شیرینش چـــہ باڪ؟!
هرچـــہ باشد ناگزیرم ،هر چـــہ باشد حاضرم ....
" فاضل نظری "