یافتن پست: #دردی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
دانستنی های تجربی...........
علت سر درد .
یکی از عوامل سر در در ناحیه .چب یا راست صورت ..که باور کردنش بسیار تعجب آور است..
گرفته گی رگ بین گردن و شانه است .که فشار درد ان انقدر زیاد و دردناک هست شما احساس سردرد شدید میکنید .بطوری که حتی در چشم هم احساس درد میکنید .
اگه سمت چب رگ گردن گرفته باشه سمت چب صورت و اگر راست سمت راست درد شدید میکند ..
حالا چطور پی ببریم درد از رگ گردن است. ؟
بادست از بغل گوش با چهار انگشت روی رگ گردن فشار آرام بدهید درد سریع ظاهر میشه.در نقطع تماس دست
بهترین درمان و خلاصی از این درد ...
مالیدن ژل یا پماد ضد درد هست.
در صورت نداشتن ناراحتی معده با شکم پر یک عدد قرص دیکلوفناک
امید وارم گردندون رگ ره رگ نهشه{-18-}بد دردی است


شامی
شامی
-مریض-
-سرده-

حضرت@دوست
حضرت@دوست
خوش بود ناله دلسوختگان از سر درد
خاصه دردی که به امید دوای تو بود


حضرت@دوست
حضرت@دوست
این دردها را ڪه دگر دکتر نمی‌فهمد
درمان دردی را ڪه غیر از بی‌وفایی نیست


خانوم اِچ
خانوم اِچ
بدترین نوع دلتنگی
اینه که دلتنگ کسی بشی که در دسترسه ولی اونی که قبلا بوده نیست. دلتنگ آدمی که تو گذشته جامونده
💔😔
بد دردیه

حضرت@دوست
حضرت@دوست
از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغي که نمی بینی دردی که نمی دانی


شامی
شامی
هیچ دلیلی برای خوشحالی
قشنگ تر از خودت نیست...💜
@shahin
@Jonz_00
@Behnaz_70
@goleyas
@i3ahar_sanjab
@Ostad
@elham
@donyaa
@Ashkan_69
@samijoon


خانوم اِچ
خانوم اِچ
حقیقتا انگشتری ک یکسال دنبالش گشتم تا پیداش کنم
گم شده
عصبیممممممممممممممممممممممممممممممم
:اشک
:جیغ

ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
*- ‌شڪستنِ دل ،
به شڪستنِ استخوان دنده می‌ماند..
از بیرون همه‌ چیز رو به راه است
اما هر نفسی ڪه می‌ڪشی
دردی‌‌ست ڪه می‌ڪشی:)🔐'✨'

حضرت@دوست
حضرت@دوست
به کوه رفتم و پرسیدم این چه بیدردیست؟

رسد بگوش تو آه و فغان غم زده ئی

fatme
fatme
بحث این نیس که انسان کمه
بحث سر اینه چقد سوگند خره
چون با هرکی نشسته یک ماه بعدش
طوری ازش خورده که چشماش تره

ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
خسته بودم از حرفاشون هندزفری رو گذاشتم توی گوشم و پشت میز کنار پنجره نشستم چشمامو بستم و تصور کردم یه یقه اسکی قهوه ای پوشیدم و بخار لیوان چایی از لیوان بالا میره و منم لای کتاب رو باز میکنم و مشغول خوندنش میشم به این فکر میکنم که همه چی خوب پیش .....نمیره خوب پیش نمیره هیچوقت خوب پیش نمیرفت
حتی وقتی چشمامو میبندم موقع نفس کشیدن احساس میکنم دارم آتیش قورت میدمو موقع فکر کردن صداهاشون توی ذهنمه که برام تصمیم گرفتن و گفتن و گفتن و گفتن و هیچوقت کسی حال منو نپرسید...
این حال. که میگم حال نیستا منظورم اینه که یکی باید اون وسطا پیدا میشد که بهم بگه تا اینجا اومدی کم نیاوردی؟؟؟ بعد من خودمو بندازم تو بغلش و گریه کنم و نترسم که منو بغل نمیگیره از اینکه میخواد آخرش چی بشه نترسم .وسط لحظه هایی که با ذوق منتظرم از جیبش آبنبات چوبی در بیا ره برام نخوابونه تو گوشم بابت کارایی که هیچوقت نکردم.نگران نباشم وقتی باهاش شوخی میکنم جدی بگیره وقتی جدی میگم شوخی بگیره...
دلم میخواد بوی یاس بیاد و و همه چی شبیه بابونههای نارنجی باشه...دلم میخواد غافلگیر بشم و از خوشی گریم بگیره.... دیدگاه....

حضرت@دوست
حضرت@دوست

پرنـده ای پر از غمم شکسته بال آرزو
به بالهای زخمی ام چـرا کسی دوا نزد ؟

صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو