یافتن پست: #خوشحال

یاس
یاس
مامان بردن عمل
دعا کنید :گگگ

ابوالفضل
ابوالفضل
سلام وقت بخیر.
نمیدونم چرا نصف شبی همیشه یاد اینجا میفتم

خانوم اِچ
خانوم اِچ
چه خودتون چه بچه هاتون چه اقوامتون چه هر کسی که دیدید میخواد بره رشته حقوق جلوشو بگیرید
قشنگ زایمان میکنه با این رشته
😑😑😑
💩تو رشته حقوق
...

شامی
شامی
نمیدونم چرا وقتی کلیپی درمورد عاشقایی میبینم که بهم نرسیدن یا پست و متنی ازشون میخونم که پر از درد عشق ، ناخوداگاه گریم میگیره:(



خانوم اِچ
خانوم اِچ
تبریک میگم وارد جنگ جهانی سوم شدیم...🚶🏻‍♀️
حلال کنید

마흐디에
마흐디에
چرا همش حالم خوب نیست؟

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
به آدمهایی که از خوشحالی شما شاد
می‌شوند و از ناراحتی شما غمگین توجه خاص داشته باشید
انها کسانی اند که سزاوار جایگاهی ویژه در قلب شما هستند

شامی
شامی
عزیزای دلم مرسی بابت تبریکای قشنگتون :x خوشحالم که بین همه، شما شدین عشقای من و دارمتون:-*:دسدراز :x دوستای گلم مرسی ازتون:فوریو:x
@shahin 
@Jonz_00 
@i3ahar_sanjab 
@Baran
@elham 
@donyaa 
@Z110 
@aliaga
@alone00
@Beh_Naz
@Nimaqashqayi
@hadi
@fatme
@Samanh
@mohsen1360
@ESRAR1
@KohneSavar
@EDRIS
@Hana_gh




shahin
shahin
رها جونم @Baran ای قشنگ تر از پریا{-69-} تولدت مبارک:لاو{-96-}
آسه آسه ریزه ایذه:خجالت بی رها قلبم میره واسه:خجالت
الهی که همیشه به همراه فندق جون و همه ی خانواده ی مهربونت شاد و سلامت و موفق باشی و روز ها یه عالمه بهت خوش بگذره{-97-}{-140-}



یاس
یاس
الان داشتم میومدم خونه رفتم مغازه که خرید کنم دیدم هافنبرگ داره گفتم بگیرم بیارم خونه با بابام بزنیم چون خیلی دوست داره
اومدم خونه در خونه رو باز کردم یادم افتاد که بابا ۵۶ روزه که نیست :(

»پوریا


این پست دیدم جوری شدم دلم ریخت
ترسی وجودم گرفت اگه یه روزی بابام نباشه
حواسم پرت کردم که این چه فکری دیوانه
بعد یادم افتاد سه سال میشه دیگه
و سه سال پیش این موقع من شب روز بیگارستان بودم و ...

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
اومدم اول صبحی براتون الگو بشم رد شدم الان درس عبرت شدوم:خخخ

یاس
یاس
ابجیم معلم ابتدایی
بیشتر از اینکه به درس بچه ها اهمیت بده رو تربیت و روانشون متمرکز
روز مادر هم هرکی به وسع خودش کادو گرفته بود که تو مامان دوممونی
چندتاشون نقاشی های کج معوج تو برگه وسط دفتر مشقشون کشیده بودن.
جوری باهاشون برخورد می کنه کسی از نداری و پدر معتاد و اجاره نشین بودنش خجالت نکشه
و عاشقانه باباش ببوسه بعد بیاد کلاس
چندتا دانش اموز خاص داره یکی با مشکل خاص روانپزشکی سه تا بچه طلاق و یکی هم پدرش معتاد
داستان اخری اگه دوست داشتید دیدگاه بخونید :گل

خانوم میم
خانوم میم
:گل

●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): هرکس تشیّع را قبول کرد باید آماده انواع محرومیت‌ها باشد‌.

نهج‌البلاغه،حکمت۱۱۱_۱۱۲

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

داستان تیرانداز یکی از داستانهای جالب مثنوی است.
جوانی مفلس و بی پول از شدت نداری و فقر دست به دعا می برد و از خداوند تقاضای ثروت می کند. در خواب هاتف غیبی خبر از نقشه گنجی می دهد و خداوند به او می گوید این گنج از آن توست حتی اگر دیگران از این نقشه گنج با خبر شوند.

جوان بعد از دیدن این خواب آن چنان خوشحال شد که در پوست خود نمی گنجید، با شادی و شعف به دنبال نقشه رفت و آن را پیدا کرد. در آن نقشه گفته شده بود که در جایی خاص رو به قبله، تیری در کمان بگذار و هر جا تیر افتاد آنجا را حفر کن و گنج خویش را بردار!

تیرانداز تیری در کمان گذشت و زه را کشید و جایی که تیر افتاده بود را فورا حفر کرد اما گنجی نیافت. با خود گفت بایستی با قدرت بیشتری زه کمان را بکشم. مجددا تیری دیگری در کمان گذاشت ولی این بار نیز گنج را نیافت. خلاصه هر بار با قدرت بیشتری زه را می کشید و تیر را دورتر می انداخت ولی از گنج خبری نبود، هر بار تیرها دورتر می افتاد ولی باز هم از گنج خبری نبود!

این کار آن قدر ادامه پیدا کرد که مردم شهر به او مشکوک شده و خبر به پادشاه رسید، پادشاه که جریان گنج را فهمیده بو

رها
رها
مامانای عزیز شامی جان، دنیای عزیز، الی، گلم، مهرسای عزیزم و همه ی مامانا

و همینطور مامان آینده بهار نارنج قشنگم روزتون مبارک عزیزای دلم❤️❤️❤️❤️

صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو