یافتن پست: #خانمان

حضرت@دوست
حضرت@دوست
الهی شکر تو دنیای مجازی این همه عاشق پیدا میشه. حالا تو دنیای واقعی ببین چه خبر است ..................
در کتاب آسمانی خداوند متعال می‌فرماید «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً............ای کسانی که ایمان آورده اید ، از گمان ها جدّا بپرهیزید ، زیرا که( پیروی) برخی از گمان‌ها (گمان بدی که مخالف واقع باشد) گناه است و (چون معلوم نیست پس باید از همه پرهیز نمود و از عیوب و اسرار دیگران) تجسس و کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت ننمایید،..
خداوند در این آیه نگفته ای مسلمان فرموده ای کسانی که به وجود من ایمان دارید .یعنی همه دین ها
استاد اخلاق مون میگفت .مراقب زبان باشید که بلای خانمان سوز است ..هم تو را سعادتمند می کند .و هم به اعماق جهنم می فرستد

مسابقـہ سایــنا
مسابقـہ سایــنا
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
مولوی

کد مسابقه :

" کارما " آدرس همتونو داره ، حتی اگ بی خانمان باشید ..!

یاس
یاس
هانیه۲۰ساله قربانی پتک پدر ?
زمانی که تهاجم فرهنگی اعتیاد و فقر غیرت پدر را به خشم خانمانسوز تبدیل می کنه
می گفتن روز قیامت از هول و وحشت مادر فرزند خود را رها می کند

اما انگار همچین قیامت هم دور نبود بدون حشر و صور اسرافیل
سقف خانه ها و اغوش والدین قتلگاه شده

حضرت@دوست
حضرت@دوست

است كه اگر نباشد،
خانه سرد و است،
اما اگر ، خانه و را .

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
سلام نواهای زیر که توسط زنان روستای کوچ در مجالس عزا ی زنانه خوانده می شود و تعدادی از این نواها گاهی در پشت کار قالیبافی ویا در هنگام دروی گندم ویا در شبهای زمستان در مراسم آتشانی به عنوان فراقی در دوری از مسافر به غربت رفته ویا سربازی که درشهری دور سربازاست ئغریب است و یا در دوری از یار ئدوست وخواهر وبرادر و-که از هم جدا شده اند- به عنوان فراق خوانده می شود وبیانگر درد وفراق وجدایی است واما برگردیم به مجلس نواخوانی زنانه :

بصد خواری بزرگ کردم درختی که درسایه ش نشینم گاه ووقتی سمال آمد درخت ازریشه برکند بسوزد این چنین طالع و بدختی.

2-ای چرخ فلک چرا چنینم کردی ؟ برسنگ زدی ونگین نگینم کردی

دراول عمر خود ندیدم خوبی در آخر عمر گوشه نشینم کردی.

3-غربت خراب ومو خراب غربت مو(من) گوشه نشین آفتاب غربت

شاالله که نیایه آب از غربت تا مو نکشم جور وجفا ازغربت .

4- در غریبی ناله کردم ، هیچ کس یادم نکرد در قفس جان دادم وصیاد ، آزادم نکرد

همتی می خواستم ازگردش چرخ فلک چرخ بی همت خرابم کرد وآزادم نکرد.

5-آنجا که غریب ناله ی زار کند

حضرت@دوست
حضرت@دوست

است كه اگر نباشد،
خانه سرد و است،
اما اگر ، خانه و را .

ali
ali
از شهيدبابايى پرسيدند: عباس جـان چه خبر؟ چه كار ميکنى؟ گفت: به نگهبانى دل مشغوليم که غيرازخدا كسی وارد نشود. نگهبان دلت باش

wolf
wolf
به نام عشق که زیباترین سر آغاز است

هنوز شیشه ی عطر غزل درش باز است



جهان تمام شد و ماهپاره های زمین

هنوز هم که هنوز است کارشان ناز است



هزار پند به گوشم پدر فشرد و نگفت

که عشق حادثه ای خانمان بر انداز است



پدر نگفت چه رازی است این که تنها عشق

کلید این دل ناکوک ناخوش آواز است



به بام شاه و گدا مثل ابر می بارد

چقدر عشق شریف است و دست و دل باز است



بگو هر آنچه دلت خواست را به حضرت عشق

چرا که سنگ صبور است و محرم راز است



ولی بدان که شکار عقاب خواهد شد

کبوتری که زیادی بلند پرواز است



سعید بیابانکی

wolf
wolf
اهل پرهیزم ولی می خواره می آیم به چشم !

خانمان دارم ولی آواره می آیم به چشم!



نیّتم بد نیست ، اما در زمان گفتنش

از غلط اندازی ام پتیاره می آیم به چشم!



گرچه یک عمر است دارم گوشه گیری می کنم

باز در هر محفلی همواره می آیم به چشم!



هرچه می پوشم به من می آید ، اما ظاهراً

در نگاهت در لباسی پاره می آیم به چشم!



بس که در این کوچه دائم رفت و آمد می کنم

پیش چشم دیگران گهواره می آیم به چشم !



عاشقانت روز و شب از کوچه ات رد می شوند

منتها تنها من ِ بیچاره می آیم به چشم !



اصغر عظیمی مهر

wolf
wolf
اهل پرهیزم ولی می خواره می آیم به چشم !

خانمان دارم ولی آواره می آیم به چشم!



نیّتم بد نیست ، اما در زمان گفتنش

از غلط اندازی ام پتیاره می آیم به چشم!



گرچه یک عمر است دارم گوشه گیری می کنم

باز در هر محفلی همواره می آیم به چشم!



هرچه می پوشم به من می آید ، اما ظاهراً

در نگاهت در لباسی پاره می آیم به چشم!



بس که در این کوچه دائم رفت و آمد می کنم

پیش چشم دیگران گهواره می آیم به چشم !



عاشقانت روز و شب از کوچه ات رد می شوند

منتها تنها من ِ بیچاره می آیم به چشم !





{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}

ali
ali
‏‏*منم و تلخیِ دلدار، ولی میخندم*
منم و سینه ی بیمار، ولی میخندم
منم و حسر تِ یلدا و غزلخوانیِ عشق
شعرِ من وردِ لبِ یار…ولی میخندم
منم و حسرتِ سرخیِ انارِ لبِ او
حسرتِ بوسه و دیدار، ولی میخندم
نفسم بندِ نفسهای کسی هست که نیست
همه دنیا شده دیوار، ولی میخندم…
هر چه فریاد زدم از غم و تنهایی و درد
گوشِ تو نیست بدهکار ، ولی میخندم
کَسِ من روی تو و کارِ من آغوشِ تو بود
شده ام بی کس و بی کار، ولی میخندم*
شدم از عشقِ تو دیوانه و رسوای زمان
آه! ، انگار نه انگار… ولی میخندمء



سانیا
سانیا
من نه آنقدر‌ دلبرم
که دل تمام شهر از صدایم بلرزد..
نه آنقدر موقر
که یادم نرود دختر ‌نباید بلند بلند بخندد..

نه آنقدر‌ فیلسوف
که راجع به کتاب های خوانده و نخوانده ام داد سخن‌ بدهم..
نه آنقدر بزرگ
که بتوانم بجای شکلات
وقتی به کافه میرویم خانمانه قهوه سفارش بدهم..
نه آنقدر سیاستمدار
ک لبخند ها و اشک هایم
به جا و به موقع سرو کله شان پیدا بشود!
من
بغض میکنم، گریه میکنم،
شیطنت میکنم، بلند بلند می خندم و لبه ی جدول راه میروم و توی کافه شکلات می خورم و زندگی را ساده میگیرم...
و خوب می دانم..
دخترهایی شبیه من، خاطره نخواهند شد..



ترنم
ترنم
عاشقی درد سری بود نمی دانستیم/

حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم./
پر گرفتیم ولی باز به دام افتادیم/
شرط بی بالو پری بود نمی دانستیم/
آسمان از توخبرداشت ولی ماازتو/
سهممان بی خبری بود نمی دانستیم/
آب وجاروی در خانمان شاهد بود/
ازتوبرما گذری بود نمی دانستیم/
این همه چشم به راهی نگرانم کرده/
عاشقی دردسری بود نمی دانستیم/
هیچ کس تاب وتب چشم تورادرک نکرد/
هیچ کس اشک شب چشم تورا درک نکرد/
ما کجادردکشیدیم به اندازه تو/
روز وشب گریه ندیدیم به اندازه تو/
منتی برسر ماهم بگذاری بد نیست آقا/
اگرم چشم به راهم بگذاری بد نیست آقا/
نگرانمپکه پس از مردن من برگردی/
پای تابوت سر بردن من برگردی/
نکند منتظر مردن مایی آقا/
منتظرهات بمیرن می آیی آقا/
من شب جمعه قرار تو دلم می خواهد/
صبح فرداکنارتو دلم می خواهد..

صفحات: 1 2 3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو