یافتن پست: #حر

مهاجر
مهاجر
یکی از رویاهای من امشب تحقق پیدا کرد
شیعیان ایرانی مستقیم یهودیان بی همه چیز رو زدن
دیدن و شنیدن وحشت و فرار یهودیان حرومی قلبمو آروم میکنه
مابایهودیا حساب های قدیمی داریم خیلی قدیمی
خون انبیا و امامان ما بر گردن اوناس
واقعه عاشورا به گردن اوناس
فلسطین که برا هفتاد هشتاد سال پیشه

یاس
یاس
من دی برم بخوابم
اگه زدن
یکی منو بیدار کنه
مهاجر نیستش شماره بدم :(

마흐디에
마흐디에
چرا خواهرم نه جواب پیام میده نه زنگ؟{-196-}

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
عخی عخی از صبح میام اینجا خودمم نمی دونم چرا ن با کسی حرف می زنم نه چیزی میام ی نگاه می کنم میرم چرا آخه فکر کنم معتاد شدم:خخخ

حضرت@دوست
حضرت@دوست


أضْرَمْتَ نارَ الحبّ في قلْبي … ثمّ تبرّأتَ من الذّنْبِ

حتى إذا لَجّجْتُ بحرَ الهوَى ، … و طمّتِ الأمواجُ في قلبي

أفشيتَ سرّي ، وتناسيتني ، … ما هكذا الإنصافُ يا حبي

هبْنيَ لا أسطيعُ دفْع الهوَى … عنّي ، أما تخشى من الرّبّ؟

رها
رها
پریشب خواب دیدم یه گروهک توی ایران شکل گرفته ب رهبریه "ر ف س ن جانی"!!!!
بعد من قایمکی داشتم جلسه شون رو دید میزدم و با تعجب هی میگفتم واااااای اینا ک میگفتن این مرده این ک الان زنده س و چقدم پیر و چروکیده شده بود :/یهو یکی اسلحه‌گذاشت روی سرم گف حرکت کن :گگگ

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
آقا ما انتظار داریم بزنیم اونا هم منتظرن بخورن عجب تدبیری داریم ما سه شب درست نخوابیدیم...:خخخ

مآه
مآه
دلم یک آدمِ غریبه ی امن و آرام می خواهد،
وَ پذیرنده، و شنونده، و پناه دهنده...
کسی که قضاوتم نکند و فقط گوش کند. کنجکاو نشود، بیشتر نپرسد، سرزنش نکند، دلیل نخواهد.
دلم نگاهی بیگانه اما گرم می خواهد
یک دوستیِ عمیق ولی کوتاه
یک همنشینیِ سالم اما بدون ادامه.
یک نفر که انگار مرا از جنگل سرد و تاریکی که در آن گم شده ام نجات بدهد، به کلبه ی دنج و گرم خودش ببرد، برایم چای بریزد و بی آنکه بپرسد چرا و از کجا می آیم، مقابلم بنشیند، حرف های مرا بشنود و شانه های مرا برای تسکین بفِشارد و حالم که خوب شد، نپرسد کجا؟ فقط راه خیابان را نشانم بدهد، در آغوشم بگیرد و برایم آرزوهای خوب کند و از او که دور شدم، احساس کنم خدا را در کالبد یک انسان ملاقات کرده ام که اینقدر آرامم..

مهاجر
مهاجر
نه از خندیدنم خندان نه از رنجیدنم غمگین
مرا نادیده می‌گیرد ، چه دردی بیشتر از این؟

« خدا عمرت دهد »
آهسته این را گفت و ترکم کرد
نفهمیدم که با حرفش دعایم کرد یا نفرین..

و شب بخیر

رها
رها
امروز بعد از سالها یه دعوای حسابی کردم :/لعنت ب آدم زبون نفهم :/

ماریا
ماریا
امروز حسینی دروازه بان استقلال، توی بازی چه غلطی کرده؟ !
کسی کلیپشو دیده؟ !

aliaga
aliaga
دیسکم عود کرده زده ب پاهام {-190-}

یاس
یاس
از پسرای فامیل
معتاد شدیدی بود
اقا رفت کمپ
ترک داد
قیافه ش اومد رو فرم
الان شنیدم یکی دوماه بعد خودکشی کرده :(
کاش همون معتاد بود
و خلا های عاطفی رو با مواد یادش میرفت :گگگ

aliaga
aliaga
یادش بخیر...


یه معلم دینی داشتیم، دیوانه بود...
میگفت :
دوازده امام رو نام ببر،
حالا از آخر به اول بگو،
حالا امامای فرد،
حالا زوجا،
حالا دوتا در میون!!!
میگفت : هیشکی نمیدونه شب اول قبر سوالا چجوری‌میاد، باید خودتونو آماده کنید!!
{-68-}{-59-}{-18-}{-18-}{-18-}

Fariba
Fariba

داشتم فکر می‌کردم...
چقدر آدمهای امن خوبند.
آدم هایی که رازدارند.
آن‌هایی که می‌توانی کنارشان خودت باشی و تمام روحت را عریان کنی.
از همه‌چیز بی‌واهمه حرف بزنی،
بدون هراسی از قضاوت شدن.
آدم‌هایی که نه با لبها که با چشمها و روحشان لبخند می‌زنند.
بدون این که زیاد بدانند، اعتماد می‌کنند و شاید خودشان هم هرگز ندانند
در کدام روز سختت به تو رسیده‌اند
و چطور خورشید شده‌اند وسط همه تاریکی های دلت.
چقدر خورشیدها خوبند،
چقدر بی‌منت و چقدر خوش‌بو
و چقدر بوسیدنی و چقدر خواستنی‌اند
مهربانی هایی که انگار نهرهای بهشتند روی آتش تنهایی. درد و دریغ که کمند. بسیار کم!!!



‎‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌



صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو