یافتن پست: #تمنا

زهرا
زهرا
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری، خاطر نرود جایی
گویند رفیقانم: "در عشق چه سَر داری"
گویم که: "سری دارم در باخته در پایی"
گویند تمنایی از دوست بکن "سعدی"
جز دوست نخواهم کرد، از دوست تمنایی!

حضرت@دوست
حضرت@دوست
حضرت عشق

می دونستی تماشای لبخند تو...

قشنگتر از تماشای غروب خورشید است؟

★彡   نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★
★彡 نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★
صد شب بِ تمنای وصالِ تو چو نرگس
بی نرگسِ بیمارِ تو بیدار،
توان بود!

Saye
Saye
"من بمیرم هم نمیگویم بمان اما بمان"
عمراً این جمله نخواهد شد بیان اما بمان

از درون چشم هایم التماسم را بخوان
بر نمی آید تمنا از زبان اما بمان

رفته ها نیمی ز جان خسته ام را برده اند
سهم دستان تو اَست این نیمه جان اما بمان

نیمه جانی بر کفم مانده اگر خواهی ببر
میتوانی قاتلم گردی، بدان... اما بمان

گفته بودی: مهر، آبان یا که آذر میروم
گرچه گردیده کنون فصل خزان اما بمان

رفتنت من را به سمت قبله میگرداندم
"من بمیرم هم نمیگویم بمان اما بمان"



حضرت@دوست
حضرت@دوست

روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم

باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم … !

حضرت@دوست
حضرت@دوست
خنده گل

دیشب به یاد روي تو تنها گريستم
تنهاي بي اميد چه شبها گريستم

از چنگ غم بخلوت انديشه هاي عشق
بردم پناه و بي تو در آنجا گريستم

سر مي كشد چوشعله تمناي او ز دل

زين جانگذاز درد تمنا گريستم

پنهان نمي شود چكنم؟ ماجراي عشق
در عشق او نهاني و آشكار گريستم

يكروز خنده زد دلم از گرمي اميد

عمري ز سرد مهری دنيا گريستم

روشن نشد ز بخت سياهم چراغ عمر
امروز از سياهي فردا گريستم


حضرت@دوست
حضرت@دوست
یاد یار

ديشب به ياد روي تو تنها گريستم
تنهاي بي اميد چه شبها گريستم

از چنگ غم بخلوت انديشه هاي عشق
بردم پناه و بي تو در آنجا گريستم

سر مي كشد چوشعله تمناي او ز دل
زين جانگذاز درد تمنا گريستم

پنهان نمي شود چكنم؟ ماجراي عشق
در عشق او نهاني و آشكار گريستم

يكروز خنده زد دلم از گرمي اميد
عمري ز سرد مهری دنيا گريستم

روشن نشد ز بخت سياهم چراغ عمر
امروز از سياهي فردا گريستم

آتش زدند بر دل من ، تا كه همچو شمع
يكجا بسوختم دل و يكجا گريستم

سید ایلیا
سید ایلیا
کافی است دائماً از خدا تمنای تقرب داشته باشیم، همین تمنّا زمینه تقرب را فراهم خواهد کرد و توفیق انجام عبادت و طاعت را افزایش خواهد داد.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نگاه یار ز پهلوی ناز می‌بالد
به قدرنشئه بلند است موج صهبا را

مخور فریب غنا از هوس‌گدازی یأس
مباد آب دهد مزرع تمنا را

ز جوش صافی دل‌، جسم‌، جان تواند شد
به سعی شیشه پری کرده‌اند خارا را

به غیر عکس ندانم دگر چه خواهی دید
اگر در آینه بینی جمال یکتا را

به ففر تکیه زدی بگذر از تملق خلق
به مرگ ریشه دواندی درازکن پا را

چه سان به عشرت واماندگان رسی بیدل
به چشم آبلهٔ پا ندیده‌ای ما را



fatme
fatme


دوش دیدم وسط کوچه روان پیری مست..
برلبش جام شرابی وسبویی در دست..
گفتم نکنی شرم از این می خواری؟
گفتا که مگر حکم به جلبم داری!؟
گفتم تو ندانی که خدا مست ملامت کرده؟
در روز جزا وعده به اتش کرده؟
گفتاکه برو بی خبر از دینداری
خود را به از باده خوران پنداری؟!
من می خورمو هیچ نباشد شرمم
زیرا به سخاوت خدا دل گرمم..
من هرچه کنم گنه از این می خواری
صد به ز تو ام که دایما هشیاری..
عمر زاهد همه طى شد به تمناى بهشت
او ندانست که در ترک تمناست بهشت
این چه حرفیست که درعالم بالاست بهشت
هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت
دوزخ از تیرگی بخت درون من و توست
دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت..

سید ایلیا
سید ایلیا
ای آنکه ظهور تو تمنای همه
العجل آقا به حق فاطمه ...

تعجیل در ظهور امام زمان صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج

▪️
▪️
در انتهای کتاب به خط خودش نوشته بود: "مرا ببوس"
از نظر دستوری جمله‌ای امری‌ است؛ اما عاری از هرگونه گردن‌ کلفتی و قدرت‌نمایی.
گوینده امر و نهی نمی‌کند. لبریز از تمنا و غمی شیرین، در اوج لطافت، بی هیچ کاستی و بیشی، با دو کلمه؛ مرا ببوس...

mohamad
mohamad
هر کس به تمنایی
رفتند به سحرایی

مارا که تو منظوری
خاطر نرود جایی...


حضرت@دوست
حضرت@دوست
روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم


صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو