یافتن پست: #تمنا

حضرت@دوست
حضرت@دوست
هر کسی را بود از دوست تمنای وصال

من بیچاره به امید خیالی شادم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
خلوت دل


تا شدم در خلوت دل لحظه ای محو تماشایش
خسته دل جان ریختم در ساغر ناب تمنایش

حضرت@دوست
حضرت@دوست
به جان دلبرم، به جان دلبرم کز هر دو عالم، کز هر دو عالم
تمنای دگر، تمنای دگر جز دلبرم، جز دلبرم، جز دلبرم نیست


بهار نارنج
بهار نارنج
[لینک]
از اینا :D

حضرت@دوست
حضرت@دوست
هرم آغوش تو و عطر تن عریانت
مستحق بود اگر جان به تمنا می‌رفت



حضرت@دوست
حضرت@دوست
گریان مکن این دیده که تمنای تو دارد
آتش مزن این دل که سودای تو دارد


حضرت@دوست
حضرت@دوست
عمرم به سر آمد به وصالت نرسیدم
آخر دل غم دیده تمنای تو دارد


حضرت@دوست
حضرت@دوست
شراب شعر چشمان تو

من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام اندیشه فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است

حضرت@دوست
حضرت@دوست
درتمنا(ط)

برق را در نظر آور به خس و خار چه کرد
تا بدانی که به من شعله دیدار چه کرد


حضرت@دوست
حضرت@دوست
غافل از خویش نه ای نیم نفس، چون دانی
که تمنای تو با صائب افگار چه کرد؟


ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
"من بمیرم هم نمیگویم بمان اما بمان"
عمراً این جمله نخواهد شد بیان اما بمان

از درون چشم هایم التماسم را بخوان
بر نمی آید تمنا از زبان اما بمان

رفته ها نیمی ز جان خسته ام را برده اند
سهم دستان تو اَست این نیمه جان اما بمان

نیمه جانی بر کفم مانده اگر خواهی ببر
میتوانی قاتلم گردی، بدان... اما بمان

گفته بودی: مهر، آبان یا که آذر میروم
گرچه گردیده کنون فصل خزان اما بمان

رفتنت من را به سمت قبله میگرداندم
"من بمیرم هم نمیگویم بمان اما بمان"

حضرت@دوست
حضرت@دوست

من و تو اسوه ی عالم شده ایم باب تفاهم

که من ام غرق تو و تو به تمنای کسانی

حضرت@دوست
حضرت@دوست

خورشید تمنا رفت تا در پس کوه قاف
او سوخت منو خود را پروانه بود انگار

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو