چقد همه چیز خوب بود
حال منم عالی .همه بودن
مامان
ابجیام
داداشام
و خونه مون
و کسی که با تمام وجود خوشحال بود من بودم
هرچند جای خالی پدرم داد میزد
برگشته بودیم خونه خودمون وسط شهر بهترین و قابل دسترس ترین مکان شهر
و میدونستم دیگه حالم خوبه
من می تونم باز خوب درسام بخونم شب زنده داری کنم همون اتاق همیشگی
همون گوشه پایین اتاق
رفتم که قرار داد خونه م فسخ کنم بگم مامانم اینا برگشتن
رفتم حیاط
اخرین کاری که بابام برام کرده بود مونده بود
با اینکه نتونستم جلو خودم بگیرم و داد زدم مویه کردم
ولی باز حالم بهتر بود
اونجا خونه مون هرچی باشه بوی باباممیداد
تازه تو حیاط مامان کلی مرغ خروس و بوقلمون جمع کرده بود
اینجاش دیگه خیلی فانتزی بود
صدای زنگ گوشی اومد الارام پنج و نیم صبح
همه چیز خواب بود
همه حالشون خوبه
پیش همن
الا من
ازونجا دیه
میخام مثبت فک کنم نمیشه
عمومیه باید فک کنی چاره ای نی
استغفرلله
زیاد بود نخوندم