یافتن پست: #بخشش

بیاید به چالش بپیوندید
این چالش مخصوص سایت خودمونه
هرکس میخواد ببخشه
به حرمت ۴ صلوات به نیت شهیدان «جهاد مغنیه ، سردار حاج قاسم سلیمانی ، شهید ابراهیم هادی و یک شهید دلخواه(نام شهید ذکر شود در پست:) )...

تگ کنید کسی رو که میبخشیدش:گل

امیدوارم استقبال شه:)

حضرت@دوست
حضرت@دوست
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُنْزِلَ فَاتِحَهًَْ الْکِتَابِ وَ آیَهًَْ الْکُرْسِیِّ وَ شَهِدَ اللَّهُ و قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ إِلَی قَوْلِهِ بِغَیْرِ حِسابٍ تَعَلَّقْنَ بِالْعَرْشِ وَ لَیْسَ بَیْنَهُنَ وَ بَیْنَ اللَّهِ حِجَابٌ وَ قُلْنَ یَا رَبِّ تُهْبِطُنَا إِلَی دَارِ الذُّنُوبِ وَ إِلَی مَنْ یَعْصِیکَ وَ نَحْنُ مُعَلَّقَاتٌ بِالطَّهُورِ وَ بِالْقُدْسِ. فَقَالَ: وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا مِنْ عَبْدٍ قَرَأَکُنَّ فِی دُبُرِ کُلِ صَلَاهًٍْ مَکْتُوبَهًٍْ إِلَّا أَسْکَنْتُهُ حَظِیرَهًَْ الْقُدْسِ عَلَی مَا کَانَ فِیهِ وَ إِلَّا نَظَرْتُ إِلَیْهِ بِعَیْنِیَ الْمَکْنُونَهًِْ فِی کُلِّ یَوْمٍ سَبْعِینَ نَظْرَهًًْ وَ إِلَّا قَضَیْتُ لَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ سَبْعِینَ حَاجَهًًْ أَدْنَاهَا الْمَغْفِرَهًُْ وَ إِلَّا أَعَذْتُهُ مِنْ کُلِّ عَدُوٍّ وَ نَصَرْتُهُ عَلَیْهِ وَ لَا یَمْنَعُهُ دُخُولَ الْجَنَّهًِْ إِلَّا أَنْ یَمُوت.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) زمانی‌که خداوند عزّوجلّ تصمیم گرفت که «فاتحهًْ‌الکتاب»، «آیهًْ‌الکرسی»، .ترجمه در دیدگاه

با رفیقی ک برا عید غدیر پیپ بهت هدیه میده باید چیکار کرد -_-


ولی پیپ رو هم گرون خریده -_-

یاس
یاس
تو رقص کُردی:
یک در میون قرار گرفتن زن و مرد یعنی مساوی بودنشون
دست های هم رو که تو رقص می گیرن یعنی اتحاد؛
دستمالی که تو هوا می چرخونن یعنی آزادی؛
پایی که بر زمین می کوبن یعنی عشق به وطن؛
آیا زیبا نیست؟



(میخواهد منکر خود را توجیه کند)
{-131-}

مرسی از ادبتون


دارم میرم از سایت
خدا نگه دار

حضرت@دوست
حضرت@دوست
اگر می خواهید از مرگ نترسید، عاشق شوید{-7-}

مارتین لوتر کینگ، مبارز بزرگ آمریکایی درکتاب خاطراتش می نویسد:
روزی در بدترين حالت روحی بودم. فشارها و سختى ها، جانم را به تنگ آورده بود.
سر در گم و درمانده بودم. مستأصل و نگران، باحالتی غریب
و روحى بی جان و بى توان به زندگی خود ادامه می دادم.
همسرم مرا ديد به من نگاه کرد و از من دور شد.
چند دقيقه بعد با لباس سر تا پا سياه روی سکوى خانه نشست.
دعا خواند و سوگوارى کرد. با تعجب پرسیدم:
چرا سياه پوشیده ای؟ چرا سوگواری می کنی؟
همسرم گفت مگر نمی دانی او مرده است؟
پرسیدم چه کسی؟ همسرم گفت خدا... خدا مرده است!
باتعجب پرسیدم مگر خدا هم می میرد؟ این چه حرفی است که می زنی؟
همسرم گفت:رفتارامروزت به من گفت که خدا مرده ومن چقدرغصه دارم
حیف از آرزوهایم؛ اگرخدانمرده پس توچرااینقدرغمگین وناراحتی؟
او در ادامه می نویسد: در آن لحظه بود که به زانو در آمدم گریستم.
راست می گفت گویا خدای درون دلم مرده بود.
بلند شدم و براى ناامیدی ام از خدا طلب بخشش کردم.
خدا هرگز نمى ميرد! ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻮیم؛
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ؛ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ.
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺑﺒﺮﯼ؛ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﺭﻧﺞ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ.
ﮐﻠﯿﺪ ﻟﺬﺕ

EDRIS
EDRIS
بی کسی عالمی داره
واسه ما یه عادته :)))

Zahra
Zahra
اللَّهُمَّ إِنَّ مَغْفِرَتَكَ أَرْجَى مِنْ عَمَلِي وَ إِنَّ رَحْمَتَكَ أَوْسَعُ مِنْ ذَنْبِي‏

خدايا البته به آمرزش تو بيشتر اميدوارم تا به عمل خود و البته رحمت تو وسيعتر از گناه من است

اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ ذَنْبِي عِنْدَكَ عَظِيماً فَعَفْوُكَ أَعْظَمُ مِنْ ذَنْبِي‏

خدايا اگر چه گناه من نزد تو بزرگ است اما عفو و بخشش تو بزرگتر از گناه من است

اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ أَكُنْ أَهْلاً أَنْ أَبْلُغَ رَحْمَتَكَ فَرَحْمَتُكَ أَهْلٌ أَنْ تَبْلُغَنِي وَ تَسَعَنِي‏

خدايا اگر من لايق آن نيستم كه رحمتت به من برسد رحمت و لطف تو لايق است كه به من رسا باشد و مرا فراگيرد

لِأَنَّهَا وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‏

زيرا همه چيز عالم را رحمتت فرا گرفته اى خداى ارحم الراحمين.

یاس
یاس
دارم شبیه شما درد میکشم..


از بس که میخ گنه به سینه ام رفته.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
به قول مطرب و ساقی برون رفتم گه و بی‌گه
کز آن راه گران قاصد خبر دشوار می‌آورد

سراسر بخشش جانان طریق لطف و احسان بود
اگر تسبیح می‌فرمود اگر زنار می‌آورد

عفاالله چین ابرویش اگر چه ناتوانم کرد
به عشوه هم پیامی بر سر بیمار می‌آورد

عجب می‌داشتم دیشب ز حافظ جام و پیمانه
ولی منعش نمی‌کردم که صوفی وار می‌آورد


سید ایلیا
سید ایلیا
خداوندا خو گرفته ام به رنگ آبی آسمانت ، به اجابت های بیشمارت ، به بخششهای سخاوتمندانه ات ، می گویند چشمه ها در جاری شدن، و علفها در سبز شدن معنی پیدا میکنند، و کوهها با قله ها و دریاها با موج زندگی پیدا می کنند ، و همه انسانها باعشق ،،، پس عشقت را در قلبم افزون کن ،، ای عشق آفرین ،،

سکوت شب
سکوت شب
وقتی می شود دقایق عمرت را با آدم های خوب بگذرانی
چرا باید لحظه هایت را صرف آدم هایی کنی که با دلهای کوچکشان مدام درگیر حسادت ها و کینه ورزی های بچه گانه اند ...
یا مدام برای نبودنت ، برای خط زدنت تلاش می کنند ...!!!
نه ، همیشه جنگیدن خوب نیست ...
این روزها فهمیده ام برای اثبات دوست داشتن ، برای به دست آوردن دل آدم ها ، برای اثبات خوب بودن نباید جنگید ...
بعضی چیزها وقتی با جنگیدن به دست می آیند بی ارزش می شوند !
این روزها نسخه ی فاصله گرفتن را می پیچم برای هر کسی که رنجم می دهد ...
این را با خودم تکرار می کنم و می بخشمشان ....
نه به خاطر اینکه مستحق بخششند ...
تنها به این خاطر که " من مستحق آرامشم " ..

زهرا
زهرا
بچه ها شاید بیام مشهد:|

صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو