یافتن پست: #باران

رها
رها
باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا...
جوی و دو جفت چکمه و گل بود و ما دو تا...

وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت
تصدیق گفته های "هگل" بود و ما دو تا...

روز قرار اول و میز و سکوت و چای
سنگینی هوای هتل و ما دو تا...

افتاد روی میز ورقهای سرنوشت
فنجان و فال و بی بی و دل بود و ما دو تا...

کم کم زمانه داشت به هم می رساندمان
در کوچه ساز و تمبک و کل بود و ما دو تا...

تا آفتاب زد همه جا تار شد برام
دنیا چقدر سرد و کسل بود و ما دو تا،

از خواب می پریم که این ماجرا فقط
یک آرزوی مانده به دل بود و ما دو تا...



نجمه زارع

محمّد
محمّد
کیا دارن فوتبال نگاه می کنن؟

محسن
محسن
وجودهیچکس غمهاراازبین نمیبرد
اماکمک میکندبا وجودغمها
محکم بایستیم
مثل چترکه باران رامتوقف نمیکند
اماکمک میکندآسوده زیرباران
بایستیم
انسانهابه مهربانی یکدیگرتکیه میکنند

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

در زمان موسي خشكسالي پيش آمد. آهوان در دشت، خدمت موسي رسيدند كه ما از تشنگي تلف مي شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن.

موسي به درگاه الهي شتافت و داستان آهوان را نقل نمود .خداوند فرمود: موعد آن نرسيده است. موسي هم براي آهوان جواب رد آورد.

تا اينكه يكي از آهوان داوطلب شد كه براي صحبت ومناجات بالاي كوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران مي آيد وگرنه اميدي نيست.

آهو به بالاي كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتي به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد ، شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت: دوستانم را خوشحال مي كنم و توكل مي نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست.

تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد!...

موسي معترض پروردگار شد. خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود..

⭕⭕یادمان باشه در همه حال ناامید نشیم و توکل به خدا داشته باشیم⭕⭕

aliaga
aliaga
اول

رها
رها
عجب بارون گشنگی {-57-}

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
⊰بہنام‌خالق‌؏ـشق‌وزندگانے✨⊱
〈🔥👀〉
چࢪاهمش‌دنبـٰال‌یکےهستید؛
کہ‌بهش‌تڪیہ‌ڪنین؟
صاف‌بشینیدمگہ‌خودتون‌ڪمࢪنداࢪید꧇)!💗'✉️

📻⃟🌱

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)



در محضر بزرگان: پاسخ آیت الله خوشوقت به چند پرسش در مورد دعا(۴)

آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه از عرفا و اساتید اخلاق شناخته شده و از شاگردان حضرت امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی بودند. در محتوای روز سیزدهم، هفدهم و بیستم دوره، سه بخش از پاسخهای ایشان در موضوع دعا و اهمیت آن را تقدیم شما شد. امروز هم بخش چهارم از این پرسش و پاسخ منتشر می شود.


شامی
شامی
{-95-}{-95-}
میریم واسه مسابقه{-130-}
هرکس میتونه ، به دوتا عکس رای بده.
بیشتر از دوتا شمارش نمیشه.
و فقط هم شماره ی عکسا رو بذارید.
چهارشنبه ساعت 5 عصر هم روز اخر مسابقست .



aliaga
aliaga
چشمهایت
آواز نبود تا بسرایمش ...
شراب نبود
تا بنوشم ش ...
لهجه ی باران بود که
هر شب
آواره ترین،
واژه هایم از فرط تشنگی
بدان پناه می بردند ...

[معصومه قنبری]

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
سعی کن همیشه در زندگی ات رویاهای بزرگ داشته باشی؛
هر چقدر رویاهات بزرگتر باشن، شانس زنده موندنشون بیشتره.
رویاهای کوچک خیلی زود به وسیله‌ی باد و باران از میان میرن.

👤ژوئل دیکر
📚پرونده‌ بالتیمور

aliaga
aliaga
اگر توانِ ماندنت نیست
کسی را در آغوش نگیر
که سکوت می‌کند
تا صدای نفس‌هایت را بشنود ...

کسی را در آغوش نگیر
که زود در تو محو می‌شود
که زود عادت می‌کند ...

کسی را در آغوش نگیر
که از عشق رنجیده
و پناه میخواهد ...

هرگز شبی بارانی
پرنده را پناه نده
که در تو حبس می‌شود
که آسمان را فراموش می‌کند ...❗️

aliaga
aliaga
رفتن زیاد دیده ایم و بسیار بسیار رفته ایم، از شهرها، از رفاقت ها و عشق ها، از خودمان حتی. و حالا چه تفاوت میکند آفتاب باشد یا باران؟ صبح یا شب؟ تابلوها در افولِ ما غروب میکنند و میگذرند، همراه با خاطره ها، لبخند ها، سیگارها و بوسه ها...
و گذشتن است که همیشه درد دارد، حتی عبور از رنجی که انتهاش رهائی است، حتی گذر از غروبی که فرداش عید است، حتی گذار از روزهای سفت نگه داشتنِ یک عقیدهٔ اشتباه، که البته روشنائی خواهد بود‌.
اینها را گفتم که خرده نگیریم به اشکِ پشت کاسهٔ آب، هر بار و هربار و هربار تا هزار بار، که اذیتمان نکند گفتن از عشق های گذشته، محبت های منقضی شده، به قار قار کلاغ ها و جیک جیک گنجشک ها اولِ صبح.
اینها را گفتم بل رفتن آسان شود، نشد، نفهمیدند آنها که عجیب نگاه میکردند وقتی با موهای جوگندمی از عشق نوجوانی میگفتیم، یا دوستانی که فقط اسمی ازشان مانده و خاطره ای.
بعد از هزار بار رفتن و جا گذاشتن خودمان، اینجا و آنجا، باز گریه است و مچاله شدن توی صدای چاوشی و کلمات...


و همییین...

محسن
محسن
حوالیِ اردیبهشت
بوی بهشت می آید!
عطرشکوفه هاوخاک باران خورده
هوش ازسرِرهگذرانِ شهر
پرانده!
فصل بهار؛
شوخی بردارنیست!
همه را عاشق میکند!



g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
در بدترين روزها ؛
اميدوار باش.

هميشه زيباترين باران
از سياهترين ابر مي بارد...

صفحات: 14 15 16 17 18

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو