یافتن پست: #آیا

جانم❤
جانم❤
عهد بستی
آنچه بین ماست ابدیست
یادم رفت که بپرسم:
آیا عشق را می‌گویی یا رنج را...؟

وعدتَني
بأن يكونُ ما بيننا أبديّ
ونسيتُ أن أسألك:
أهوَ حُبّك أم وَجَعي...؟


aliaga
aliaga


۹۶

:گل

aliaga
aliaga
فکر کن روز عروسی پسرت بفهمی که عروس دختر خودته که تو بچگی گم شده بوده.

🔸مادرشوهر چینی تو عروسی پسرش متوجه علامتی مادرزادی روی بدن عروس میشه که عیناً علامتی بوده که دختر گمشدۀ خودش داشته. تو شوک و ناباوری از خانواده عروس می‌پرسه که آیا دختر فرزندخوانده اونهاست؟و اونها میگند که بیست سال پیش این بچه رو کنار جاده پیدا کرده‌اند.
🔸البته بعد از اشک شوق و در آغوش کشیدن فرزند گمشده و دیدار فرزند با مادر حقیقیش، عروسی همچنان از سر گرفته میشه، چون خانم که ازپیدا کردن دخترش ناامید بوده پسرش رو به فرزندخواندگی گرفته بوده.

رها
رها
شده آیا که غمی ریشه به جانت بزند؟
گره در روح و روانت به جهانت بزند؟

aliaga
aliaga
نماز میخونید؟؟؟؟:فکر

خانوم اِچ
خانوم اِچ
آیا میدانستید که
ودیعه یعنی امانتی که حق استفاده نداریم
اما
عاریه یعنی امانتی که حق استفاده داریم و یکبار مصرف نیست
و امانتی که برگردونده نمیشه چون یکبار مصرفه مثل مواد غذایی میشه قرض
تا اطلاعات بعدی بای

aliaga
aliaga
مـردی نـزد عالمی از پــدرش شڪایت ڪرد.

گفت: پدرم مرا بسیار آزار میدهد.
پیــر شده است و از من میخواهد یڪ روز در مزرعه گندم بڪارم روز دیگر میگوید پنبه بڪار و خودش هم نمیداند دنبال چیست؟
مرا با این بهانه‌گیری‌هایش خسته ڪرده است...
بگو چه ڪنم؟

عالم گفت: با او بساز.
گفت: نمی‌توانم.!

عالم پـرسید: آیا فرزنـد ڪوچڪی در خانه داری؟
گفت: بلی.

گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب ڪند آیا او را می‌زنی؟
گفت: نه، چون اقتضای سن اوست.

آیا او را نصیحت میڪنی؟
گفت: نه چون مغزش نمی‌رود و ...

گفت؛ میدانـــی چرا با فــرزندت چنین برخورد میڪنی؟!

گفت: نه.
گفت: چون تو دوران ڪودکی را طی ڪرده‌ای و میدانی ڪودڪی چیست، اما چون به سن پیری نرسیده‌ای و تجربه‌اش نڪرده‌ای، هرگز نمیتوانی اقتضای یڪ پیر را بفهمی!!

"در پـیـری انـســان زود رنــج میشــود، گوشه‌گیر میشود، عصبی میشود، احساس ناتوانی میڪند و ...

"پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا ڪن اقتضای سن پیری جز این نیست."

قدردان زحمات پدر و مادرامون باشیم.

aliaga
aliaga





صفحه۹۱
...

حضرت@دوست
حضرت@دوست
اینجا نبوغِ صبح تماشا نمی شود
شب ماندنیست نوبت فردا نمی شود!

در بزم قهوه های غم انگیزمان کسی
هم سفره با قداستِ خرما نمی شود

رودی که هم مسیرِ قدم های سردِ ماست
یخ میزند وَ راهیِ دریا نمی شود!

سارا!برقص در شب مسموم غربتت
دیگر کسی بدونِ تو دارا نمی شود!!!

ای کاش میشد ازشب بی انتها گذشت
گم شد میان چشم تو،آیا نمی شود؟!

حتّی دراین هوای نفس گیرِ بی تپش
باید نفس کشید؛ نه امّا نمی شود!

دنیا دلش گرفته؛گلویش گرفته است
دارد میان فاجعه دیوانه می شود!

در ازدحامِ این همه دوری بگو چرا
ابعاد سردِ فاصله ها تا نمی شود؟!

آری تو هم جهنّمِ ما را بچش! بسوز!
((احساس سوختن به تماشا نمی شود))*

خو کن به این سیاهیِ بی وقفه تا ابد
شب ماندنیست نوبت فردا نمی شود

*این مصرع تضمینی است از استادمحمّد حسین شهریار: احساس سوختن به تماشا نمی شود
آتش بگیر تاکه بدانی چه میکشم؟!
((به امید طلوعی ماندنی تر از شب ما!
لحظه لحظه هاتان سرشار از عطرِ استجابت))

حضرت@دوست
حضرت@دوست
جامع الاحادیث بزرگ ترین وبگاه حدیثی شیعه است که جهت تسهيل فعاليت های پژوهشی علاقمندان و متخصصان حدیث، فعالیت می کند. در حال حاضر نزدیک به 415 هزار حدیث از 278 جلد کتاب حدیثی شیعه، در آن ارائه شده است

آیا به دنبال یک پژوهش حدیثی هستید؟

پایگاه جامع الاحادیث با در اختیار قراردادن مجموعه کامل احادیث شیعه، پرونده جامعی از پژوهش های پیرامون هر حدیث و برقراری روابط معنایی میان احادیث این امکان را برای شما فراهم می نماید
[لینک]

aliaga
aliaga
کدوم یک از تفسیر های قرآن بهترن؟؟؟:فکر

aliaga
aliaga




صفحه ۸۷
:گل

Kodaman
Kodaman
انتظار بسی سخت است جنگل را وعده باران ندهید
پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت، سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می‌داد. از او پرسید: آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت: چرا‌ ای پادشاه؛ اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم. پادشاه گفت: من الان داخل قصر می‌روم و می‌گویم یکی از لباس‌های گرم مرا را برایت بیاورند. نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. پادشاه اما به محض ورود به داخل قصر، وعده‌اش را فراموش کرد. صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند، در حالی که در کنارش با خطی ناخوانا نوشته بود: «ای پادشاه! من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل می‌کردم اما وعده لباس گرم تو، مرا از پای درآورد».

aliaga
aliaga





۸۴

:گل

aliaga
aliaga



۸۳
:گل

صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو