یافتن پست: #آنها

محسن
محسن
مردی از راه فروش روغن ثروتی کلان اندوخته بود
و به خاطر حرصی که داشت همیشه به غلام خود می‌گفت در وقت خرید روغن، هر دو انگشت سبابه را به دور پیمانه بگذارد تا روغن بیشتری برداشته شود و برعکس در وقت فروختن، آن دو انگشت را درون پیمانه بگذارد تا روغن کمتری داده شود.
هر چه غلام او را از این کار بر حذر می‌داشت مرد توجه نمی‌شد
تا این که روزی هزار خیک روغن خرید و برای فروش آنها را بار کشتی کرد تا در شهر دیگری بفروشد.
وقتی کشتی به میان دریا رسید، دریا توفانی شد.
ناخدا فرمان داد تمام بارها را به دریا بریزند تا کشتی سبک شود
و مسافران از خطر غرق شدن رهایی یابند.
آن مرد از ترس جان، خیک‌ها را یکی یکی به دریا می‌انداخت.
در این حال غلام گفت: «ارباب انگشت انگشت مَبَر..تا خیک خیک نریزی..!!»

aliaga
aliaga





صفحه۹۱
...

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

بهلول با چوبی بلند بر قبرهای گورستانی می زد. پرسیدند: چرا چنین می کنی؟ گفت: صاحب این قبر دروغگوست، چون تا وقتی در دنیا بود، دائم می گفت: باغِ من، خانه من، زمینِ من و ... ولی حالا همه را گذاشته و رفته است و هیچ یک از آنها مال او نیست.

💠برای رسیدن به آرامش حقیقی، باید به این باور برسیم که همۀ ما در این دنیا فقط امانتداریم.

aliaga
aliaga




صفحه ۸۷
:گل

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
شب
چه حکایت قشنگیست
آدم را وادار به فکر کردن به آنهایی میکند که عزیزند

aliaga
aliaga
✨آدمی به مرور آرام می گیرد. بالغ می شود و پای اشتباهاتش می ایستد. آنها را گردن دیگران نمی اندازد و دنبال مقصر نمی گردد. گذشته اش را قبول می کند، نادیده اش نمی گیرد و اجازه می دهد هر چیزی که بوده است در همان گذشته بماند. آدمی از یک جایی به بعد می فهمد که از حالا باید آینده اش را از نو بسازد اما به نوعی دیگر می فهمد که زندگی یک موهبت است، یک غنیمت است، یک نعمت است، پس:

قدر زندگی را بدانیم

سلام. صبح‌تون زیبا❤️

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i


چه اشتباهی می كنند
آنهايی كه دوست داشتن را بلدند
اما خسيس اند!

aliaga
aliaga



۸۳
:گل

a313
a313
...

یاس
یاس
🔴 یمن به آمریکا : ملوان های خود که ده نظامی ما را کشتند باید به ما تحویل بدهید ، تحویل ندادن آنها عواقب دارد.....

🔶 رئیس ستاد نیروهای مسلح یمن از آمریکا خواست آمریکایی هایی که 10 ملوان یمنی را به شهادت رسانده اند را تحویل دهد.

ارتش یمن هشدار داد: اگر دولت آمریکا این آمریکایی ها را برای محاکمه تحویل ندهد ، عواقب آن برای آمریکا بی سابقه خواهد بود.
➖➖➖➖➖➖➖
⏰ عاشگتم یمن :قهقهه
هیچ کی اینجور شیطان اکبر مسخره نکرده=))

a313
a313
🦚برای دیگران از خداوند
در خواست خیر داشته باشید

🦚قانون کارما میگوید :
هر نیتی که میکنیم و یا هر عملی که
انجام میدهیم ، دست به دست چرخیده وهمانند آن به خودمان باز میگردد.

🦚نیتی که میکنیم باعث تابش
انرژی به جهان هستی میشود
که پس از مدتی ،
دیر یا زود آن را دریافت خواهیم کرد.

🦚در نتیجه از امروز می کوشیم که
حتی افکار و نیّات خود را کنترل کرده
و آنها را به سمت و سوی مثبت سوق دهیم.

🦚ما همیشه از افکار منفی چه در مورد خود و چه در مورد دیگران دوری می کنیم.
🦚و در آرامش زندگی میکنیم و میدانیم هر چه به دیگران خوبی کنید هزاران برابر به سمت ما برخواهد گشت

محسن
محسن
روزی شخصـی
در آسـتانه مرگ،
بسـیار
بی تابی می کرد.


علت این بی تابی
را از او پرسـیدند


او گفت:

به یاد این آیه افتادم
که می فرمایـد:

«وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ
مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ»

در روز قیـامت از سوي خـدا
براي آنها اموري آشـکار شود
که گمان نمی کردنـد.

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

"پيرمرد زرگری به دکان همسايه خود رفت و گفت: ترازويت را به من بده تا اين خرده های طلا را وزن کنم؛ همسايه‌اش که مرد عاقل و دورانديشی بود ، گفت ببخشيد من غربال ندارم. پيرمرد گفت: حالا ديگر مرا مسخره ميکنی ، من می گويم ترازو ميخواهم تو مي‌گويي غربال ندارم ، مگر کر هستی؟
همسايه گفت: من کر نيستم ولی درک کردم که تو با اين دست‌های لرزان خود چون خواهی که خُرده‌های طلا را به ترازو بريزی و وزن کنی مقداری از آن به زمين خواهد ريخت ، آن وقت براط جمع آوری آنها جاروب خواهی خواست ، و بعد از آنکه طلاها را با خاک جاروب کردی آن وقت غربال لازم داری تا خاک آنها را بگيري‌ ، من از همين اول گفتم که غربال ندارم."

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

داستان تیرانداز یکی از داستانهای جالب مثنوی است.
جوانی مفلس و بی پول از شدت نداری و فقر دست به دعا می برد و از خداوند تقاضای ثروت می کند. در خواب هاتف غیبی خبر از نقشه گنجی می دهد و خداوند به او می گوید این گنج از آن توست حتی اگر دیگران از این نقشه گنج با خبر شوند.

جوان بعد از دیدن این خواب آن چنان خوشحال شد که در پوست خود نمی گنجید، با شادی و شعف به دنبال نقشه رفت و آن را پیدا کرد. در آن نقشه گفته شده بود که در جایی خاص رو به قبله، تیری در کمان بگذار و هر جا تیر افتاد آنجا را حفر کن و گنج خویش را بردار!

تیرانداز تیری در کمان گذشت و زه را کشید و جایی که تیر افتاده بود را فورا حفر کرد اما گنجی نیافت. با خود گفت بایستی با قدرت بیشتری زه کمان را بکشم. مجددا تیری دیگری در کمان گذاشت ولی این بار نیز گنج را نیافت. خلاصه هر بار با قدرت بیشتری زه را می کشید و تیر را دورتر می انداخت ولی از گنج خبری نبود، هر بار تیرها دورتر می افتاد ولی باز هم از گنج خبری نبود!

این کار آن قدر ادامه پیدا کرد که مردم شهر به او مشکوک شده و خبر به پادشاه رسید، پادشاه که جریان گنج را فهمیده بو

aliaga
aliaga
«فیشینگ» به اینترنت رایگان رسید/هشدار پلیس به شهروندان

🔸آغاز اختصاص اینترنت رایگان برای همه مردم، کلاهبرداران اینترنتی را که با استفاده از حربه «فیشینگ» اقدام به خالی کردن حساب های بانکی شهروندان می کنند، بر آن داشته تا با ارسال پیام به مردم درباره دریافت این بسته های رایگان اینترنتی، آنها را به بازکردن لینک های آلوده ترغیب کنند.

صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو