یافتن پست: #آنها

elecomco
elecomco
کاربردهای زیان برنامه نویسی چیست؟
کاربردهای زیان برنامه نویسی به قدری گسترده است که نام بردن همه آنها خارج از این مقاله است. به طور کلی هر آنچه که در ارتباط با کامپیوتر، گوشی و هر نوع وسیله هوشمند باشد با استفاده از زبان برنامه نویسی ایجاد می شود. انواع بازی های رایانه ای، برنامه های تحت وب، برنامه های دسکتاپی و اندرویدی، وب سایت ها و شبکه های اجتماعی و …. همه و همه با استفاده از زبان های برنامه نویسی ساخته شده اند. ادامه مطلب را بخوانید... [ لینک]




(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

روزی پادشاهی به حکیمی گفت: مرا به چهار سـخن پنـد بـده.

حکیم گفت: اول آن که وعده اي نده که به وفایش مطمئن نیستی.

دوم؛ بالا رفتن آسـانی که فرود آمـدنی دشوار در پی دارد، تو را نفریبـد.

سوم؛ هر کرداري را که پاداش در پی است، از عاقبت آن بپرهیز.

چهارم آن که هر کاري دشواري هاي پنهانی دارد.
براي آنها آماده باش.

aliaga
aliaga
از حضرت صادق(علیه السلام) روایت است که می فرماید از حضرت باقرعلیه السلام از فضیلت و برتری شب نیمه شعبان سؤال شد فرمود:

آن شب برترین شبها بعد از لیلة القدر است و در آن شب است که خداوند فضل خود را به بندگان عطا می فرماید و آنها را به کرم خود می آمرزد. پس در تقرّب جستن به سوی خدا در این شب تلاش کنید. همانا شبی است که خدا قسم یاد کرده به ذات مقدّس خود که سائلی را از درگاه خود دست خالی برنگرداند و نیمه شعبان شبی است که حقتعالی آنرا برای ما و امامان در مقابل شب قدر که برای پیامبرصلوات الله علیه و آله است، قرار داده است.

✍️مفاتیح الجنان، ص 272

     

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
دیگو مارادونا یک مدت به خاطر افسردگی بعد از ترک اعتیاد در بیمارستان روانی بستری بود، هنگام مرخص شدن از بیمارستان خاطره عجیبی از روزهایی که در این بیمارستان بستری بود تعریف کرد. او گفت:اینجا آدم های زیادی هستند که همه مشکلات روحی روانی دارند، یکی میگوید من چه گوارا هستم و همه باور می‌کنند، یکی دیگر میگوید من گاندی هستم و باز همه باور می‌کنند ولی وقتی من به آنها گفتم که من مارادونا هستم همه به من خندیدند و میگفتن: هیچوقت، هیچکسی، مارادونا، نمیشود.»

مهاجر
مهاجر
البعض نحبهم
لكن لا نقترب منهم
فهم في البعد أحلى
و هم في البعد أرقی..

بعضی ها را دوست داریم
ولیکن به آنها نزدیک نمی‌شویم
زیرا از دور قشنگترند
و از دور مهربانترند..



aliaga
aliaga



۱۰۴
:گل

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
همه ی ما در زندگی، کسانی را داریم که برایمان بسیار ارزشمند و دوست داشتنی هستند و به زندگی ما رنگ و بویی ویژه و نیک می دهند.
ما چه اندازه وقتمان را به آنها می دهیم؟
چه اندازه ارزش بودنشان را پاس می داریم؟
چند بار به آن ها گفته ایم دوستشان داریم و برایمان ارزشمندند؟
بهتر است تا دیر نشده به آنها بگوییم.

ارزش همه ی کسانی که دوست دارم را پاس می دارم.

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

گویند شخصی در حال مرگ بود و قبل از مرگش او وصیت کرد: من ۱۷ شتر و ۳ فرزند دارم، شتران مرا طوری تقسیم کنید که بزرگترین فرزندم نصف آنها را و فرزند دومم یک سوم آنها را و فرزند کوچکم یک نهم مجموع شتران را به ارث ببرند.
وقتی که بستگانش بعد از مرگ او این وصیت نامه را مطالعه کردند متحیر شدند و به یکدیگر گفتند ما چطور می توانیم این ۱۷ شتر را به این ترتیب تقسیم کنیم؟
و بعد از فکر کردن زیاد به این نتیجه رسیدند که تنها یک مرد در عربستان می تواند به آنها کمک کند، بنابراین آنها به نزد امام علی(ع) رفتند تا مشکل خود را مطرح کنند

حضرت فرمودند: رضایت می دهید که من شترم را به شتران شما اضافه کنم آنگاه تقسیم بنمایم. گفتند: چگونه رضایت نمی دهیم،

پس شتر خویش را به شتران اضافه نمود و به فرزند بزرگ که سهمش نصف شتران بود، ۹ شتر داد. به فرزند دوم که سهمش ثلث شتران بود، ۶ شتر داد و به فرزند سوم که سهم او یک نهم بود، ۲ شتر داد و در آخر یک شتر باقی ماند که همان شتر حضرت بود!

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

ملانصرالدین کمونیست شده بود!

از او پرسیدند: ملا میدونی کمونیسم یعنی چه؟
گفت: میدانم

گفتند: میدانی اگر دو تا اتومبیل داشته باشی و یکی دیگر اتومبیل نداشته باشد ناچار خواهی بود یکی از آن دو را بدهی !؟

گفت : بله کاملاً حاضرم همین حالا

گفتند : میدانی اگر دو تا الاغ داشته باشی باید یکی را بدهی به کسی که الاغ ندارد !

گفت : با این مخالفم !
این کار را نمی توانم انجام دهم...
گفتند : چرا این که همان منطق است و همان نتیجه؟
گفت : نه این همان نیست چون من الان دو تا الاغ دارم ولی دو تا اتومبیل ندارم!

💠بسیاری از مردم تا زمانی به شعارهای زیبایشان پایبند هستند که منافع خودشان در خطر نباشد آنها قشنگ حرف میزنند اما در مقام عمل هرگز بر اساس آنچه میگویند رفتار نمی كنند.

aliaga
aliaga
آغااااا فارسی غذای یتیمچه میشه بی پدر مادر؟؟؟؟؟؟؟؟:فکر

Saye
Saye
پدر بزرگم همیشه میگفت:
اگه یه روز دلت گیر کرد، زن گرفتی،
با دستهای خودت موهاش رو بباف،
گوشواره گوشش کن و نوازشش کن
زنها از گرسنگی نمیمیرن،
اما بی مهری و بی توجهی حتما آنها را میکشه!

هادی
هادی
نبض تهی دست نگیرد طبیب
درد فقیر، ای پسرک، بی دواست
ما فقرا، از همه بیگانه‌ایم
مرد غنی، با همه کس آشناست

aliaga
aliaga


۹۶

:گل

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

پیرمردی با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد او دستانش می لرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را برزمین انداخت وشکست.

پسر و عروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند وپدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد‌.

بعد از این که یک بشقاب از دست پدر بزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را درکاسه چوبی بخورد هروقت هم خانواده او را سرزنش می کردند پدر بزرگ فقط اشک می ریخت وهیچ نمی گفت.

یک روز عصر پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی می کرد. پدر روبه او کرد وگفت: پسرم داری چی درست می کنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت: دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست می کنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید!

💠یادمان بماند که: زمین گرد است

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

چوپانی گله را به صحرا برد؛ به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان باد سختی در گرفت، خواست فرود آید، ترسید. دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند. مستاصل شد...
از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت: «ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم.» قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت.
گفت:«ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم» ...
قدری پایین تر آمد. گفت:«ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟ آنها را خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم.»
وقتی کمی پایین تر آمد گفت: «بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.»
وقتی پایش به زمین رسید نگاهی به امامزاده انداخت و گفت: «مرد حسابی چه کشکی چه پشمی، من یک غلطی کردم. غلط اضافه که جریمه ندارد.

صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو