در این شب سرد ابری بی باران در این روزگار فریبکار بی غیرت در این آشفته بازار بی عدالت در این دنیای نفرت آباد بی رحم ، به پیشگاهت آمدهام تا یاری ام کنی …
ای خدای مهربان، نمیدانم،نمیفهمم ، درک نمیکنم چرا و به کدامین گناه مردم یکدیگر را میکشند …
همجا جنگ و دشمنی فرمان میدهد و صلح و دوستی ، همچون گیاهی در حال انقراض ، کمیاب است…
ای خدای مهربان، قلبم همچون گوشتی در آتش از درد میسوزد
وقتی کودکانی را می بینم که در جنگ کشته شده اند
وقتی شهری را می بینم که در زیر رگبار خمپاره ویران شده است
وقتی پدرانی را میبینم که آوارگی را به دوش میکشند
وقتی مادرانی را می بینم که جنازه فرزندانشان را در آغوش گرفته اند
ای خدای مهربان
لطفن به مردم جهان،راه صلح را بیاموز تا جنگ ها متوقف شود
لطفن به ما عشق ورزیدن را یاد بده،تا محبت را احساس کنیم
لطفن در این روزگار بی رحم ، راهنمایمان باش تا دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنیم
ای خدای مهربان تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
دلم می خواد پنجره ی اتاقمو باز کنم رو به همسایه رو به روییمون فریاد بزنم پیکانا رو بفروشیییییییید
ولی از خانمی با وژنات من بعید و زشته لکن بایدتحمل کنم
من همتون رو ب ارامش تشویق میکنم ساندیسارو بدین من بخورم مفت باشه کوفت باشه
شما دعا کنید بخوابم بیدار شم خدا بهم مغژ تکنولوژی بده خو م براتون ی تل خفت درس کنم از همین امروز دست ب دعا شین
نه ، شیراز
مامان استان کرمانی هست
خاله و دایی اون ورن
الهی آمین