یافتن پست: #آغوش

سید ایلیا
سید ایلیا
بوسه هايت
انار را می تركاند !
نفس هايت سيب را میرساند ؛
آغوشت ابر را می باراند
پاييز ترينی تو ...

رها
رها
نمیدانم اگر موسیقی و چایی و قهوه را نداشتم.. اگر با نور و شعر و گیاه حالم خوب نمیشد..
اگر پاییز و بهار و باران و برف را دوست نداشتم..
برای دلخوشی در خالی ترین حالات ممکنِ جهانم، به کدامین اتفاق چنگ میزدم و کدامین طعم و تصویر را بهانه میکردم و کدامین دلخوشی کوچک را در آغوش میکشیدم،
تا به خودم بقبولانم که زندگی هنوزم زیباست... 🌱

یاس
یاس
بخشنامه انتقال همسر کارمندان دولت به تعبیت از شوهر

🔹طبق نامه به شماره: 168-75/م/16055مورخه: 22/1/1375 معاون اول ریاست جمهوری وقت؛ پرسنلی که همسر شاغل دارند می‌توانند به استناد این بخشنامه در خواست انتقال همسرشان را به شهر محل خدمت داشته باشن

🔸#پی‌نوشت – اجرای این بخشنامه توسط ادارات اعم از آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و... الزامی است و در صورت عدم اجرا قابلیت پیگیری از طریق دیوان عدالت اداری را دارد.
==================
به یک عدد اقای مجرد ادم مومن با اخلاق آقا
ساکن یا شاغل تهران .برای انتقال به آغوش گرم مادر :گگگ
نیازمندیم
:هعی

aliaga
aliaga
فقط خداست که …
میشود با دهان بسته صدایش کرد…
میشود با پای شکسته هم به سراغش رفت…
تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر برمیدارد…
تنهاکسی است که وقتی همه رفتند میماند…
وقتی همه پشت کردند آغوش میگشاید…
وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود…
و تنها سلطانیست که …
دلش با بخشیدن آرام می گیرد، نه با تنبیه کردن…!
همیشه و همه جا …

donya
donya 👩‍👧‍👦
یدونه موی سفید دیدم توموهام:گگگ

مآه
مآه


Ahmad
Ahmad
🎻⚜
من شیفتهٔ انسان‌هایی هستم که
تنهایی‌شان را شناخته‌اند،
با او حرف زده‌اند، چای خورده‌اند،
در آغوشش گرفته‌ و
همچون گنجی گرانبها
از آن مراقبت کرده و می‌کنند.
آنها انسان‌هایی رشد یافته‌اند که
در آن‌سویِ وابستگی
یعنی استقلال ایستاده‌اند و
اگر روزی به کسی اجازه ورود
به حریم تنهایی‌شان را بدهند،
به این دلیل است که
او را همچون تنهاییِ خود
ارزشمند یافته‌اند و این بدان معناست که
او نیز انسان رشد یافتهٔ دیگریست.



Ahmad
Ahmad


چه می‌بینی جز حریر باد و تحریر مغاک
شیبِ نگاه و پرزِ آغوش
محراب به بوسه ببند و انگشت به عمل
قدرِ واقعیتی که نخواهی فهمید بوسه بخواه
رنگدانه‌های روی پوست و بازی‌های زیر پوست
و خلاقیتِ تو در قسم‌ و قسمت
استدلال‌هایی به فرمِ قلب
حواسِ پخش‌شده‌ای از صدا فاصله می‌گیرد
و مجنونی که روی کشاله‌ها خود را به خواب‌زده
نفیرِ نامفهوم سر می‌دهد
شقیقه بر لبِ تو
افتان و خیزان
و تمایلی که روبند‌های شلوغی دارد

چکید نفس از طلوع و دعا
چه تواضعی از تب‌ات
می‌ریزد به من!


"م ب آهو"

aliaga
aliaga
همیشه کسانی هستند که در نهایت دلتنگی ‏نمی‌توانیم آنها را در آغوش بگیریم ‏بدترین اتفاق شاید همین باشد... ‏

مآه
مآه
یک روز بیا...
و تاابد بمان...
کسی چه میداند.؟!
شاید" ابد" همان چند دقیقه ای باشد
که در آغوش تو میگذرد

مآه
مآه
مثل دیونه ها زیر لب می خوند

آغوشِ تو، پایان غَمه....

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
اگر کسی را دیدید که از کوچکترین چیزها لذت می برد،
محو طبیعت می شود، کمتر سخت می گیرد،
می بخشد، می خندد،
می خنداند و با خودش در یک صلح درونی ست،
او نه بی مشکل است نه شیرین مغز!
او طوفان های هولناکی را در زندگی پشت سر گذاشته و قدر آنچه امروز دارد را می داند.
او یاد گرفته است که لحظه لحظه ی زندگی را در آغوش بگیرد …

سید ایلیا
سید ایلیا
هر غروب می آید و مرا در آغوش می گیرد

تنها “تاریکی” ست که مرا خوب می فهمد.

سید ایلیا
سید ایلیا
هنوز هم دراین عصر بی معجزه
آغوشت مرا دوباره بـه زندگی
برمی گرداند

صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو