یافتن پست: #آسمان

حضرت@دوست
حضرت@دوست
آورده اند ...شیخی مدام از بهشت برای یاران خود تعریف میکرد ..که در کتاب آسمانی خداوند فرموده در بهشت مومنان با خیالی آسوده تا ابد در آن زندگی می کنند . در بهشت هیچ سخن لغو و بیهوده ای شنیده نمی شود، هیچ نزاع و درگیری و همینطور ناراحتی و کدورتی در میان نیست و هرچه میل مومنان بکشد فورا برای آنها حاضر خواهد بود.

«آنها در سایه درختان سدر بیخار قرار دارند. و در سایه درخت طلح پربرگ به سر می‏برند (درختی است خوشرنگ و خوشبو). و سایه کشیده و گسترده. و در کنار آبشارها. و میوه‏ های فراوانی. که هرگز قطع و ممنوع نمی‏شود. و همسرانی گرانقدر.»
در این میان یکی از شاگردان شیخ بر خواست گفت یا شیخ . چرا هرگز از جهنم صحبتی به میان نمی آورید ..شیخ لبخندی زد و گفت 🥹 .من تعریف بهشت میکنم که هرگز من و شما به ان دست پیدا نخواهیم کرد « و من ضامن میشوم انشالله در جهنم همدیگر را ملاقات خواهیم کرد 🥲

یاس
یاس
مُصِيبَهً مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِيَّتَهَا فِي الإِْسْلاَمِ وَ فِي جَمِيعِ السَّمَاوَاتِ وَالأَْرْضِ (اَلأَْرَضِينَ)
براستى چه مصيبت بزرگى و چه داغ گرانى بود در اسلام و در تمام آسمانها و زمين
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴


(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

زنی زیبا که صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقتی دعا میکند و وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم.
زن میگوید خدا رحیم است و میرود.
سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید  که بدون فرزند است.زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.
سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش می بیند.
با تعجب از خدا می پرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد او که بدون فرزند خلق شده بود!!!؟
وحی میرسد:هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت.

⭕با دعا سرنوشت تغییر میکند...⭕

👈از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...

✅اين نوشته رو خيلی دوست دارم
✍️ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواري است به نام اعتماد.
پس اگر دوست داري به آرزويت برسي با تمام وجود به او اعتماد کن.
هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست
زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد.
اي‌کاش ايمانی از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا...
رحمت خدا ممکن است کمی تاخیر داشته باشد اما حتمی است.

aliaga
aliaga
از زخم زبان های مردم ناراحت نباش اینها همان هایی هستند
که به آسمان و هوای بارانی میگویند “خراب”

aliaga
aliaga
می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!

حسین پناهی

aliaga
aliaga
کسی را اگر دوست داری...
یک لحظه به نبودنش فکر کن...
دلت اگر نریخت،دلش را نلرزان...!
آسمان همیشه آبی نیست...
و آدم ها همیشه از سمتی که فکر می کنند محکم است می افتند...
هزار سال هم که بگذرد...
تلخی دهان آدم های بریده را
تمام شکر های دنیا هم عوض نمی کند...
کسی را اگر دوست داری،برایش همان باش که می خواهی باشد...
و یادت باشد...
تمام برگهای تقویم...
سهم تمام آدم ها نمی شود...
کسی را اگر دوست داری...
بماند...

aliaga
aliaga
ڪبوتر نباش ڪہ در دلِ آسمان پرواز ڪنی؛

آسمان باش

تا ڪبوتری در دلت پرواز ڪند ...

aliaga
aliaga
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم.
برگهای آرزوهایم، یکایک زرد می شد،
آفتاب دیدگانم سرد می شد،
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد.
وچه چه زیبا بود اگر پاییز بودم،
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم

Ahmad
Ahmad


نگاه به آسمان که می‌کنم
تلنگری از یک ستاره نمایان می‌شود
درخشش ناموزونی بر پیکره‌ی آسمان
آن انتهای بی‌تنفس و تاریک را
نور باران می‌کند
گاه‌ گاهی بین تاریکی‌های رو به رو
ستاره‌ای می‌خواهم
از انتهای معلق بی‌تنفسم
از کور سوی بی‌ روشنی‌ام

"lost star"

aliaga
aliaga
روزش مهم نیست،
همه چیز به خنده ى اول صبحت بستگى دارد…
کافیست بخندى،
تا تمام روز را در آسمان قدم بزنم
امتحان کن

“علی‌ قاضی‌ نظام “

Behnaz
Behnaz
یه چیزی بپرسم الان همتون آنلاینید ولی ساکتید دارید چیکار می کنید دقیقا:D

سارا
سارا
نی بزن
خواهش ولی امشب کمی غمگین نواز
خوش نباشد حال من امشب کمی بامن بساز
نی بزن شاید کمی از درد من را کم کنی
آسمان دل گرفته ست غرق بارانم کنی 😔

aliaga
aliaga
ڪودڪان دیوانـــہ ام خوانند و پیران ساحرم
من ٺفرجگاه ارواح پریشان خاطرم



خانـــہ ے مٺروڪم از ارواح سرگردان پر اسٺ
آسمانی در میان ابر هاے عابرم



چون صدف در سینـــہ مروارید پنهان کرده ام
در دل خود مومنم در چشم مردم ڪافرم



گرچـــہ یڪ لحظـــہ سٺ از ظاهر به باطن رفٺنم
چند صد سال اسٺ راه را از باطنم ٺا ظاهرم



خلق مےگویند : ابرے ٺیره در پراهنے سٺ
شاید ایشان راسٺ مے گویند ،شاید شاعرم



صبر درمان من اسٺ از ٺلخ و شیرینش چـــہ باڪ؟!
هرچـــہ باشد ناگزیرم ،هر چـــہ باشد حاضرم ....


" فاضل نظری "

صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو