هادی
علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را
که به ما سِوا فکندی، همه سایه ی هما را
دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین
به علی شناختم من، به خدا قسم، خدا را
به خدا که در دو عالم، اثر از فنا نباشد
چو علی گرفته باشد، سرِ چشمه ی بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری، اَر نه دوزخ
به شرار قهر سوزد، همه جان ما سِوا را
برو ای گدای مسکین درِ خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
به جز از علی که گوید، به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا
به جز از علی که آرد؛ پسری ابوالعجائب
که عَلَم کند به عالم، شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد، ز میان پاکبازان
چو علی که می تواند، که به سَر بَرَد وفا را
نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت
متحیّرم چه نامم، شَهِ. مُلک لافتی را
به دو چشم خون فشانم، هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری، به من آر توتیا را
به امید آنکه شاید، برسد به خاک پایت
چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان، به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان، ره آفت قضا را
چه زنم چو نای هر دم، ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر، بنوازد ای نوا را
بقیش دیدگاه اول
آرد زیاد نزنیااااااا
الان که نگا میکنم اصلن شل نیست بیشتر میچسبه
اصلن نمیتونم حالت بدم
خوب بچسبه چی میشه مگه؟؟