یافتن پست: #همسفر

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i


در آسمون دل من پرنده پر نمیزنه
به کلبه غم زده ام محبت سر نمیزنه
یه مهربون یه هم زبون حلقه به در نمیزنه
هر چی غمه مال منه بدتر زغم حال منه
هرجا میرم این غصه ها چون سایه دنبال منه
خاطرات تلخ رفته همه جاست همسفرم
کاشکی من گذشته ها رو بشه از یاد ببرم

رها
رها
ولی اگه شعر نبود من چجوری‌ میتونستم زندگی کنم🫠

aliaga
aliaga
@Z110 تقدیم ب همه دهه شصتی های ساینا:خخخ تلویزیون دیدن دهه شصتیای مظلوم:خخخ:خخخ

...
...
💙⃟🦋¦↭ ⎛💜🦄

Ahmad
Ahmad
تو ساده گفتی و من نیز ساده می‌گویم
همیشه همسفرانِ پیاده می‌جویم...



ܝܿܝܸܩܙ
ܝܿܝܸܩܙ
کربلایی شدم:دی

یاس
یاس
اقایون وقتی میخوان تو یه بیغوله ده متری دینشون کامل کنن :دی (مدیونید فکر کنید پای نیاز شخصی وسط ها
منتش هم سر خداس)
و مامانشونم به اسم خودشون نگهدارن-هادی-
میرن سراغ دخترایی که به ظاهر قوی مهربون و ایثارگرن
نه برادر من راهت اشتباس
اگر دختری نوکری پدر و مادرش کرده وطیفه ش بوده
ولی در قبال مادر شوهر وظیفه ای نه خدا قید کرده نه بنده خدا
از طرفی دخترا برا سختی و تحمل خلق نشدن المراه الریحانه زن گل است
بدون طرفیتش تموم شده دیگه حایی برا سختی و تحمل ایثار نداره
نمی تونی باری برداری و همراه و همسفر باشی راهت کج کن
نه با منت برو کنیز بخواه
مادرت دوست داری، نگهش میداری ،افرین وطیفه ت هس، بایدم این کار رو بکنی
ولی از خودت مایه بزار
از جیبت
نه از دختر مردم برا خونه ات که کنیز نمیخوای؟
اگر میخوای پادشاهی کنی ملکه بخواه نه کنیز اصلا به من چه :ایش اوکی بای :رفتن

یاس
یاس
اینو هیچ کی ازم نشنیده و هیچ جا نگفتم
چون اونموقع در قران باز کردیم
امد بود ای مریم از اینجا خارج شو و با احدی حرف نزن

ایام عرفه بود دانشجویی رفتیم کربلا
شانسی یه دختر معصومه نامی از خود تهران صندلیمون جفت هم شد و تمام راه رو رفیق شدیم
دختری چادری با اصالت و مومن
شب عرفه شد و ما تمام خطرات رو به جان خریده بودیم شب عرفه زیر قبه امام حسین باشیم
یکی از وقت هایی که زیارت امام حسین تاکید شده بود همین عرفه س
من کلا به خاطر کم خونی خستگی و خواب دارم ولی اون شب به شدت خوابم می اومد با دوستم گفتم من میرم اون پایین سرداب ابوالفضل چون کولر روشن بود و خلوت اونم گفت ولی من باید برم زیارت چون همه نیتمون برا این شب بوده
من که به خودم نمی تونستم غلبه کنم گفتم لایکلف الله تو برو
من رفتم سرداب
و پنج ده دقیقه گذشت معصومه برگشت گفتم چیشد
گفت اینقد خواب خواب کردی بیا منم نمی تونم برم زیارت شدیدا خوابم میاد
پاشو بریم خوابگاه
شوک بدی بود موندیم بریم یا بمونیم
گفتم ببین بزار قران باز کنم هرچی امد همون می کنیم
ایاتی که امده بود خلاصه اش این بود مریم از این مکان مقدس خارج شو و در مورد این ...

هلیا
هلیا
💔💔💔💔💔💔💔💔💔

فک کنم اون دنیا

خیلی قشنگه که هرکی رفته

برنگشته

💚💙💖💜💛🍀🍀🌼🌺🌺🌼🌺🌺

هلیا
هلیا
💚💙💖💜💛💛💜💖💙💚

همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت

عاشقی کار سری نیست که بر بالین

💚💙💖💖💙💚💜💛💜💛💜💚

مارال
مارال
دیدین وقتی از یکی خوش‌تون میاد قلب‌تون تندتر می‌زنه،
بدن‌تون گرم‌تر می‌شه و یه حس قلقلک زیرپوستی خوشایندی توی تن‌تون میپیچه؟ پزشک‌ها میگن این‌ها علائم خروج عقل از بدنه :)

حضرت@دوست
حضرت@دوست
تحلیل ماهیت عشق از دیدگاه فلاسفه و عرفا

برای احمد غزالی عشق حقیقتی است که کل عالم و موجوداتش را به سوی خدا می کشاند و انسان را به سمت خدا می برد. به این حقیقت حب، ودّ، یا مهر گویند. حقیقت عشق که جنبه فوق طبیعی و روحانی دارد از نظر احمد غزالی حقیقتی است ازلی و الهی. عشق در ازل از ذات حق نشئت گرفته و با جان کلّی یا روح اعظم آمیزش پیدا کرده و با او همسفر شده است. پس عشق و روح دو مسافرند که از حق برخاسته اند و به این جهان آمده اند و هر دو با هم به حق باز خواهند گشت و با این بازگشت توحید محقق خواهد شد، یعنی همه چیز بر می گردد به همان وحدت و یگانگی نخستین.

خانوم اِچ
خانوم اِچ
دوستان خوبی بدی دیدید حلال کنید 🪴🌼
خدا نگهدار❤️

سجـــاد
سجـــاد
خرت که از پل گذشت مارو فراموش کردی
اما بدون اونطرف پل همسفرت و یارت فقط یه خره
بش تکیه نکنی !{-7-}{-18-}

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو