خانوم اِچ
آغوشت آخ آغوش میخوام عباس😞
Aseman
تن میکنم آغوشت را آخ اگر بدانی که چقدر در آن راحتم! انگار حجمی از تو را برای تنم دوخته باشند تا سفت خودشرا به من بچسباند تا نشکنم یا که تنها نمانم، عجیب به من میآید🫂
aliaga
غمها
ارزش جنگیدن ندارند.
آنقدرخسته اند
کـه با کوچکترین
بی توجهی...
از پای در می آیند.
آغوشتان را
به روی شادیهاباز کنید.
سید ایلیا
بوسه هايت
انار را می تركاند !
نفس هايت سيب را میرساند ؛
آغوشت ابر را می باراند
پاييز ترينی تو ...
سید ایلیا
هنوز هم دراین عصر بی معجزه
آغوشت مرا دوباره بـه زندگی
برمی گرداند
مآه
آغوشت مرهمِ درد بود و خودت ، خودِ درد .
سید ایلیا
من با زبان تو غریبه ام
چشمانت را ببند
نفست حبس کن
مرا در آغوشت
به غل و زنجیر بکش
خاموش باش
بگذار به زبان جهانی
با هم حرف بزنیم
با بوسه هایت
تو نیستی اما
هنوزم که هنوز است
طعم بجا مانده از لبانت
بر لب فنجانم
شیرین میکند
قهوه تلخم را
پریا
گاهی زندگی سخت میشود..
آنقدر سخت که حس میکنی استخوان هایت تحت فشار اند..!
آن لحظه ها..
به دستانی احتیاج داری،
که آرام تنت را لمس کند و بگوید:
غصه نخور..
هر اتفاقی که بیفتد،
من آغوشت را ترک نخواهم کرد...!
aliaga
ممکنه اون لحظه که حالت خوب نیست، نتونی به دیوونه بازیاش بخندی تا حواست پرت بشه، یا حرفاش خیلی آرومت نکنه و اشکات بند نیاد. ممکنه در آغوشت بگیره ولی بازم نتونی ببینی چقدر داره تلاش میکنه که حس نکنی خستهای، و دلت گرفته. اما بعد که میگذره، توی خلوت خودت میشینی و به این فکر میکنی که یه نفر اون لحظه تمام سعی خودشو کرد، تا به هر روشی که بلده حال تو رو بهتر کنه. این یادآوری یه لبخند قشنگ میاره روی لبات. این یعنی اون یه نفر کار خودشو درست انجام داده، دوستت داره، و تو باید توی زندگیت نگهش داری.
ایشون مسئول آغوش سایتن
😹
عباس کیه؟
حضرت عباس