یافتن پست: دخترم

یاس
یاس
خب خب
سلام صد سلام
امشب بین دو شب قدر
اختصاص میدیم
به مامان کوچولو دیگه سایت
دختری از دیار نارنج نخل و نفت و اسمونی با دو رنگین کمون
رها
همچون زلفانش :دی

یاس
یاس
شب قدر پر قدر ما
:گگگ

WeT
WeT
ما پسرا دروغ میگیم که قصدمون از رابطه ازدواجه ، ما حتی قصدمون از ازدواج هم رابطه‌س.😐😐😐



fatme
fatme
داشتن یه آدم واقعی این روزا کنارت
چیزیه که نمیتونی با پول بخری.

WeT
WeT
الهام علیف
دیپلمات های سفارت ایران در باکو رو اخراج کرده و ۴۸ ساعت وقت خروج داده بهشون 😐😐😐😐

محمّد
محمّد
یه وقت زشت نباشه من هنوز خیلی ها رو نمی دونم پسرن یا دختر :|

یاس
یاس
سلام و صد سلام
صندلی امشب
با حصور بسیجی وار دختر کوچولو بزرگمون
گلاره خانم
سوالات درست بپرسید
دخترم قصد ادامه تحصیل داره :دی

شامی
شامی
اینم از خونه مادربزرگه ی ما:D
البته چندین سال کسی توش زندگی نمیکنه و متروکه شده.




fatme
fatme

@shahin
@EDRIS
بیا نقاشیتونو تحویل بگیرین

هادی
هادی
امسال اولین عیدی هست که شمشادی ها با ما هستن نه؟

fatme
fatme


(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

دکتر مرتضی شیخ، پولی به عنوان حق ویزیت از مردم نمی گرفت و هرکس هر چه می خواست، در صندوقی که کنار میزش بود می انداخت و چون حق ویزیت دکتر پنج ریال تعیین شده بود (خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آن زمان). اکثر مواقع بسیاری از بیمارانی که به مطب او مراجعه می کردند، به جای پنج ریالی، سرِ فلزی نوشابه داخل صندوق می انداختند تا صدایی شبیه به انداختن سکه شنیده شود...!
دختر دکتر نقل می کند: "روزی متوجه شدم پدرم مشغول شستن و ضدعفونی کردن انبوه سرنوشابه های فلزی است! با تعجب گفتم: پدر! بازی‌تان گرفته است؟ چرا سرنوشابه ها را می شویید؟!

پدر جوابی داد که اشکم را درآورد... ایشان گفت: دخترم، مردمی که مراجعه می کنند باید از سرنوشابه های تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند.
این سرنوشابه های تمیز را آخر شب در اطراف مطبم می ریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از این ها که تمیز است استفاده کنند.
آخر بعضی ها خجالت می کشند که چیزی داخل صندوق مطب نیاندازند."

fatme
fatme
یکی از رفیقام الان دومین بچشو داره ب دنیا میاره
یکی دیگشم عید بچش ب دنیا میاد
:|
و منی ک هنو بچم🙂😂

هلیا
هلیا
مومن با دهنه تقوی در حرکت
زبان خود آزاد نیست.

یاس
یاس
امروز از یه دست فروش پیر ماهیتابه گرفتم ۶۰
گفتم عمو کمتر حسابش کن
گفت دخترم چقد گیرم میاد کم کنم یهو چشم به سن و سالش و این سرما افتاد
از خودم و حرفم خجالت کشیدم

یعنی من چقد بی ادب و وقیح بودم از یه بابای پیر تخفیف خواستم :گریه
حتی کارت خوان نداشت پول دستی که دادم از لهجه و فارسی گفتنام فهمید غریبم
گفت دخترم ۵ تومن هم برا تو کلی با دل شکسته عذرخواهی کردم گفتم نه ببخشید اصلا نباید تخفیف می گفتم حلال کن :گریه
:گریه از خودم بدم اومد {-149-}

صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو