یافتن پست: #یار
g.h.o.l.a.m.a.l.i
گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند
در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند
شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند
هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند
عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود
داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی میکند
گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار
دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند
بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری
دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند
با صدای خودم ....
گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند
در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند
شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند
هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند
عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود
داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی میکند
گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار
دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند
بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری
دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند
با صدای خودم ....
·
√ mohsn ghavami
من به تنهایی
به امنیتِ بی وقفه ی درب‌های بسته
به ابعادِ آشنای این خانه
به زانوانِ خودم ، معتادم
حقیقت دارد
سایه‌ها نمی‌‌دانند
در بی نهایت شب
چه معمایی ست
خیالِ روشنِ یک پنجره
#نيكى_فيروزكوهی
به امنیتِ بی وقفه ی درب‌های بسته
به ابعادِ آشنای این خانه
به زانوانِ خودم ، معتادم
حقیقت دارد
سایه‌ها نمی‌‌دانند
در بی نهایت شب
چه معمایی ست
خیالِ روشنِ یک پنجره
#نيكى_فيروزكوهی
مهاجر
محبت تو اگر با من دروغی از سر ناچاری‌ست
دل از محبت من بردار، خیانت تو وفاداری‌ست
فدای سرخی لب‌هایت هرآنچه خون جگر خوردم
دلِ شکسته‌ی عاشق را چه احتیاج به دلداری‌ست
کسی حقیقت‌مستی را نشان نداد به ما، افسوس!
شراب‌خوردن ما بی‌هم فقط فرار ز هُشیاری‌ست
ز دل‌بریدن و دل‌بستن به یک طرف متمایل شو
که آنچه من ز تو می‌بینم نه‌اشتیاق نه‌بیزاری‌ست
چو کوه دید غرض دریاست؛ به رود اجازه رفتن داد
ز دوست دست‌کشیدن گاه غرور نیست، فداکاری‌ست
#فاضل_نظری
دل از محبت من بردار، خیانت تو وفاداری‌ست
فدای سرخی لب‌هایت هرآنچه خون جگر خوردم
دلِ شکسته‌ی عاشق را چه احتیاج به دلداری‌ست
کسی حقیقت‌مستی را نشان نداد به ما، افسوس!
شراب‌خوردن ما بی‌هم فقط فرار ز هُشیاری‌ست
ز دل‌بریدن و دل‌بستن به یک طرف متمایل شو
که آنچه من ز تو می‌بینم نه‌اشتیاق نه‌بیزاری‌ست
چو کوه دید غرض دریاست؛ به رود اجازه رفتن داد
ز دوست دست‌کشیدن گاه غرور نیست، فداکاری‌ست
#فاضل_نظری
Aseman
همه اونایی ک ب مجازی و سایتا رو میارن یا تنهان یا خیلی غمگینن یا دنبال یار میگردن یا برای سرگرمی میان ولی در آخر ک میخوان مجازی و ترک کنن ۸۰ درصدشون با دلی پر از غم پر از شکستگی از مجازی میرن نه تنها اومدن ب مجازی حالشونو خوب نمیکنه بلکه بدتر و داغون ترشون میکنه ...
🖤🖤🖤
🖤🖤🖤
کاش یه کم دیر تر فراگیری اینترنت پیش میومد بعد دوره جوونی ما
واسه من این 15 سال بدترین خاطره هام بود
معتادای عزیز بفرمایید
...
شامی
عاقا تو کولرمون فکر کنم پرنده رفته همش صدا میاد از توش
دریچشو خواستم باز کنم یه چیزایی دیدم ریخت رو زمین دیگه بازش نکردم.
نمیدونم از بیرون کجاش باز بوده که رفته توش.
به نظرتون باز کنم دریچشو؟؟
دریچشو خواستم باز کنم یه چیزایی دیدم ریخت رو زمین دیگه بازش نکردم.نمیدونم از بیرون کجاش باز بوده که رفته توش.
به نظرتون باز کنم دریچشو؟؟
√ mohsn ghavami
این کوزه چو من
عاشق زاری بوده‌ست
در بند سر زلف نگاری بوده‌ست
این دسته که بر گردن او می‌بینی
دستی‌ست که برگردن
یاری بوده‌ست
خیام نیشابوری
عاشق زاری بوده‌ست
در بند سر زلف نگاری بوده‌ست
این دسته که بر گردن او می‌بینی
دستی‌ست که برگردن
یاری بوده‌ست
خیام نیشابوری
ali
یارو زنگ میزنه وزارت اطلاعات،
میگه طوطیم گمشده
ماموره میگه خب به ما چه؟
یاروه میگه خواستم بدونین اگه پیداش کردین هر چی درباره نظام میگه اعتقادات شخصی خودشه
میگه طوطیم گمشده
ماموره میگه خب به ما چه؟
یاروه میگه خواستم بدونین اگه پیداش کردین هر چی درباره نظام میگه اعتقادات شخصی خودشه
حبیب لیسانسه ها؟