#تلنگر...
یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرفت ... گلی شد .
و من بی خیال پی اش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود
ولی نشد ...
بعدها هر چه شستمش پاک نشد ؛
حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت !!
آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت :
"این لباس چِرک مرده شده!"
گفت :
"بعضی لکه ها دیر که شود ، می میرند ؛ باید تا زنده اند پاک شوند !"
چرک مُرده شد ...
و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت !
بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید !
حواست که نباشد لکه می شود ؛
وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری ، می شود چرک ...
به قول صاحب خشکشویی "لکه را تا تازه است ، تا زنده است ، باید شست و پا
خب
چند وقتی حاکم تو این فکر بود چرا دختر دست به غذا نمیزند . .مراقب رفتار دختر شد. دید دختر مقداری از هر غذار را در ظرفی میریزد . میگذارد در طاقچه گوشه های اتاق خودش بعد دست دراز میکند با التماس میگوید گرسنه هست مقداری غذا برای خدا به او کمک کنند ..وبعد مقدار غذا بر می دارد می خورد می رود سراغ طاقچه بعدی. حاکم متوجه شد سکه کدایی در پنیاد این دختر اثر گذاشته ذاتش با وجود این همه ثروت مشخص میشه در نهان
ذات ادم ها هم همین است.انسان هر لقمه ای بخورد در نسل اثر دارد .روش اثر منفی یا مثبت میگذارد . واسه این هست گفتند مراقب باشید از چه کسی تکه. غذا میگیرد
آهان ، قابل تأمل بود
خواهش.