ما سـلام هایی به هم بدهـکاریم
که ادامه ی هـر کـدامشـان
می توانسـت رُمـانـی شـود
یا دیـوانـی...
و بعیــد اسـت
سـلام هایی که ما از خیـرشـان گذشتیم
از ما بگـذرند!
لااقـل رد که می شـوی
بی هــوا بگـو: دوستــت داشتـم!
و تا برگشتــم
لا به لای جمعیـت
گُــم شـده باش
163 - همانا ما به تو وحی کردیم، چنان که به نوح و پیامبران پس از او وحی نمودیم، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگان [او] و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان [نیز] وحی فرستادیم، و داود را زبور دادیم
164 - و پیامبرانی که سرگذشت آنها را پیشتر با تو گفتهایم و پیامبرانی که حکایتشان را با تو نگفتهایم و خدا با موسی به طرز خاصی سخن گفت!
گل سوم ک خوردیم تو اوج استرس میگم خدایا کمک کن گل بزنیم
فندق ک سرش تو گوشیه خیلی ریلکس میگه دیگه فایده نداره باید خدا خودش بیاد براشون بازی کنه تا ببرن
رزمگاهش
تنِ خسته ى منُ
ديده بانش
خسته از ديدارِمن
تفنگها شليك ميكنند
يا به قلبِ دشمنُ
يا به خيمه ي من
در بغضِ چشمهاي ما
هر روز
يكى هست كه بميرد
يكى شبيه آن مٓردُ
يكى شبيه گذشته هاي من
گــاهـی گمان نمی کنی ولی خوب میشود
گــاهـی نمیشود، که نمیشود، که نمیشود…
گــه جور میشود خود آن بی مقدمه
گــه با دو صد مقدمه ناجور میشود…
گــاهـی هزار دوره دعا بی اجابت است
گــاهـی نگفته قرعه به نام تو میشود…
گــاهـی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گــاهـی تمام شهر گدای تو میشود…
گــاهـی برای خنده دلم تنگ میشود
گــاهـی دلم تراشه ای از سنگ میشود…
گــاهـی تمام این آبی آسمان ما
یــکباره تیره گشته و بی رنگ میشود…
گــاهـی نفس به تیزی شمشیر میشود
از هــرچه زندگیست دلت سیر میشود…
گــویـی به خواب بود،جوانی مان گذشت
گــاهـی چه زود فرصتمان دیر میشود…
کــاری ندارم کجایی ، چه میکنی
بـی عـشق سر مکن که دلت پیر میشود….
ّمن ترکیبی دعا می کنم توسل به اهل بیت صدقه نماز زیارت عاشورا حدیث کسا و در بحرانی ترین حالت نماز استغاثه حصرت زهرا و نعمت هاش یاد می کنم و بدبختی و بیچارگی خودم رو اعتراف می کنم
و قسمش میدم منو ببخش به عزیزانش و دستم رو بگیره و بعد دیگه رهای رها می کنم
استرس
اما و اگر ذهنم نمیارم
البته بجز مریضی عزیزانم که هر هر کار کنم باز دلشوره امانم نمیده
بله بله
باشه میگم بهش خب
علنن بگو ها
علنی میگم خب باشه
آفرین