دونگ یی من سال 87 پخش زنده و بدون سانسور دیدمش خیلی غشقی و قشنگه تا 3 سال کراشم بود
با ولیعهد میرفت بیرون بهش سوپ پوست خوک میداد و بعدش اب برنج رو تو کوزه سر می کشیدن
آرزوی گذشته ای شوق دیدار
يقتلني الشوق والحنين يمزّقني البعد والفراق أحنّ إلى الأمس البعيد، أحن إلى الماضي الذي لن يعود، أشتاق لكلمة منه لنظرة أو ابتسامة، ولكن الزمن يحرمني حلاوة اللقاء، ونداوة رؤياه.
اگر عاشقانه هوادار یاری
اگر مخلصانه گرفتار یاری
اگر آبرو میگذاری به پایش
یقینا یقینا خریدار یاری
بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟
چه اندازه در ندبه ها زاری یابی؟
به شانه کشیدی غم سینه اش را؟
و یا چون بقیه تو سربار یاری
اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری
به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟
چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟
دل آشفته بودن دلیل کمی نیست
اگر بی قراری بدان یار یاری
و پایان این بی قراری بهشت است
بهشتی که سرخوش ز دیدار یاری
یه وقتایی یه جمله هایی می بینم
منو یهو می بره به خاطره هام
می گم چقد شبیهش حرف زد... چقد شبیهش بود... چقد شبیهش گفت...
تا به خودم میام چشامو می بینم که خیس شده...
کاش یه قرصی داشتیم می خوردیم و گذشته رو فراموش می کردیم🙃
من مثلا یکی تو دانشگاه دوسم داش و منم خوشم اومد ازش از بس پی گیر بود اما در حد نگاه
بعد سال آخر کلا دیگه بیخیال شد.
اون اول خیلی ناراحتش بودم.الان دگ اصلا تو ذهنم نمیاد هیچ وقت.
و جالب اینه که دوست عادی مجازیم از ذهنم نمیره. میدونمم احتمالا تا وقتی ازدواج نکنم همینطور بی رنگ و پررنگ میشه.
و من اصلا دوسش ندارم دگ
ولی قلبم نمیفهمه. هی خودآزاری میکنم هر دفه با یادش. 😂
اما همش از بی کسیه که این میاد تو ذهنم.
چون اصلا حتی دوستشم ندارم.😂 قلب در این حد نفهمه. که فقط یکیو میخواد بیاره بهش فکر کنه.
ینی الان استیکر خنده میذارم ولی واقعا رو مخه.
اما چون تجربه داشتم ک از ذهنم میرن ، میدونم از ذهن میره بعدا ها.
اون عطش ک بلاخره یجا میفته.... توی روان شناسی هم بهش میگن دوره ی سوگواری ک باید طی بشه ولی نگاه باید رو ب جلو باشه و مطمئن باشی ک آینده ای هست و آدمای جدیدی هست و اتفاقای جدید و...
ذهن ک کلا همیشه یکی میخاد ک درگیرش باشه این ک هیچی...
ولی من کسایی رو ک واقعا دوست داشتم، هنوزم گاهی اوقات ک بهشون فکر میکنم بیادشون لبخند میزنم..
خب اون آدما حالا فرقی نداره پسر، دختر، دوست، فامیل، رفیق و.... اونا بودن و ارتباط با اونا ک از من این رو ساختن دیگه...
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی
که گذشت ، غصه هم میگذرد
آنچنانی که فقط
خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود،
جامه اندوه مپوشان هرگز...
یه کتاب عربی بود چند سال پیش میخواستم از یه سایتی بخرم بنام اسئله الناس و اجوبه الامام علی
چهارصد و خورده ای صفحه بود ۲۵ تومن
نخریدم پشت گوش انداختم تا الان که چهار سال گذشته اتفاقی دوباره رفتم تو اون سایته گفتم حداقل الان دیگه تو این چهارسال قیمتش به ۱۵۰ اینا رسیده دیدم قیمتشو زده ۲۸ تومن
گفتم حتما حواسشون نشده قیمتشو افزایش بدن
سریع خریدمش و هزینه شم پرداخت کردم رفت برا پست 😁😁😂
چهار سال از اولین اعلام تست مثبت کرونا در ایران گذشت . تف بهت کرونا لعنت بهت ح ر چه روزهای شیرین و چه عزیزان گرانقدری با کرونا و بهانه اش از دست دادیم این داغ سرد شدنی نیست
وجودته گلم
عههه اخبار نمیبینی؟اخرش میاد واژگان فرنگی رو میگه مثلا تریبون نه و پیشخوان رِل نه و کراش
03:03 ببر بیج بیج خور بره لالا
تلویزیون و قرق کردن تهش بتونم دونگ یی ببینم
چرا من ۳ و ۴ میبینم
دونگ یی من سال 87 پخش زنده و بدون سانسور دیدمش خیلی غشقی و قشنگه تا 3 سال کراشم بود
با ولیعهد میرفت بیرون بهش سوپ پوست خوک میداد و بعدش اب برنج رو تو کوزه سر می کشیدن