یافتن پست: #گذاشته

Saye
Saye
یک عده را باید نگه داشت. نباید رها کرد به امانِ خدا تا ببینی قسمت‌ات هستند یا نه!
گاهی قسمت، دست گذاشته زیرِ چانه‌اش، که ببیند آدم چه می‌کند، تا کجا پیش می‌رود...
سربه‌سرِ آدم می‌گذارد، دور می‌کند، قایم می‌کند پشتش و می‌گوید: «باد برد...» تا ببیند چه‌قدر دنبال‌اش می‌روی، چه‌قدر پی‌اش را می‌گیری که داشته باشی‌اش، که نگذاری بی‌هوا برود.

هر چیزی را نباید رها کرد به امیدِ قسمت! خودِ قسمت هم گاهی امیدش به آدم هاست و زیرِ لب می‌گوید: «چه بر سرِ بودنِ هم می‌آورید؟»
حواس‌پرتی‌ها و رها کردن‌های‌مان را گردنِ قسمت نیندازیم.



مهاجر
مهاجر
مهاجر از پروفایل جدید خود رونمایی کرد
الله اکبر الله اکبر
🧿🧿🧿🧿🧿

حضرت@دوست
حضرت@دوست
یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت

أرسل نسمة مسائيه
تصل إلى روحك
كن كما رسمتك بخيالي
أكن لك أكثر مما رسمتني بخيالك
لا أعلم تفسيرا
حينما أكون معك تضيع كل تعابيري
وأنسى أبجديتي
فقط أبحر في خيالاتي
التي تأخذني حيث أنت
أشعر بك
حنينك


شامی
شامی
عاقا تو کولرمون فکر کنم پرنده رفته همش صدا میاد از توش:-S دریچشو خواستم باز کنم یه چیزایی دیدم ریخت رو زمین دیگه بازش نکردم.
نمیدونم از بیرون کجاش باز بوده که رفته توش.
به نظرتون باز کنم دریچشو؟؟:-S

Samira
Samira
اگه لیوان رو پسرخونه بشکنه ، میشه "دست وپا چلفتی"😕

اگر دختر خونه بشکنه "فدای یه تار موش"☺️
مادر بشکنه "چشممون زدن"🤓
پدرخونه بشکنه "اینو کی گذاشته اینجا" 😡

aliaga
aliaga
@dearyourselfd میگم ماشاءالله سایت پر از علی شده هااا

ی چن نفر دیگه بیاد سایتو تصاهب میگنیم:خخخ

خانوم میم
خانوم میم
تهش که چی؟

خانوم میم
خانوم میم
اینقد آرزو می کردید فروردین تموم شه تو اردیبهشت براتون چیز گرانباهایی گذاشته بودن؟😒🔪

❤
تو سرگرمِ رقص بودى ،
من سرم گرمِ تو
تنت كمانچه ىِ غم بود.
در دستانِ من
سينه‌ات خيسِ اشك
تو دل بُرده بودى
من را اما جا گذاشته بودى
جايى ميانِ يك بغض...
صداىِ كمانچه ميانه‌ىِ رقص تو
و دست‌هاى من
به عمقِ زلالِ رودخانه‌اى مى‌ماند
كه مى‌شود سرخ سنگ هاىِ صيقلى‌اش را شمرد
و
زلال شد...
كاش اين بغض امان‌ام دهد
به آرامش
به يك نفس عميق
به يك فرياد
به يك دوستت دارم با صداى بلند.
من سرم گرمِ تو بود
مست ِ شنا بر حرير دامنت
غرق شده
در آبى رودخانه‌ىِ صدات
حالا
تنها سرخ سنگِ صيقلى‌ام بر كناره‌ىِ رود
با دست هات بردار مرا
كه بَر دارم
و پرتاب ام كن تا دورها و دورها...
تا جايى كه يادمان نيايد
يك روز چشم هامان بى قرار شد
و
يك صبح قرار گذاشتيم
و
براىِ يك عُمر در ميانه هاىِ آغوش و باد
عاشق شديم
تو نوشتى دست‌هايم را بگير
اصلا براىِ تو
و من براىِ هميشه سرم گرم تو شد.

Tasnim
Tasnim
گروههای درسی این ترم رو من ایجاد کردم
یکی دوتا دانشجوی بی خرد پست غیرمرتبط گذاشته بودن منم پستهاشونو حذف کردم
فک کرده بودن اونجا سایناس بیتربیوتا

یاس
یاس
‏آدمایی که دوغ رو با گوشفیل میخورن رو با کوادکوپتر میخوای بترسونی آخه عنتر
-ایییش-

بهار نارنج
بهار نارنج
ی مشت خوشگل دور هم جمع شدیم ، ساینارو تشکیل دادیم {-137-}
رو آقایون نظری ندارم:خیخ

مهاجر
مهاجر
درحرم حضرت معصومه سلام الله علیها دعاگوی عزیزان هستم

Tasnim
Tasnim
چه خبرا؟
آمار جدید از اسراییلیهای هلاک شده و شهرهای ویرلن شده شون چی دارید؟

خانوم میم
خانوم میم
مار از یه سوراخ دو بار گزیده
🤣🤣🤣🤣

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو