یافتن پست: #چشم
·
:)
خانوم میم
امروز خانم میم کلاس خیاطی رفت!
اکنون علاوه بر گلدوزی ، قلاب بافی ، خوشنویسی فانتزی ، خیاطی هم بر هنر های وی افزوده شد
اکنون علاوه بر گلدوزی ، قلاب بافی ، خوشنویسی فانتزی ، خیاطی هم بر هنر های وی افزوده شد
مهاجر
خنده‌ی خشکی به لب دارم ولی بارانی‌ام
ظاهری آرام دارد باطن طوفانی‌ام
مثل شمشیر از هراسم دست‌وپا گم می‌کنند
خود ولی در دست‌های دیگران زندانی‌ام
بس که دنبال تو گشتم شهره عالم شدم
سربلندم کرده خوشبختانه سرگردانی‌ام
می‌زند لبخند بر چشمان اشک‌آلود شمع
هرکه باشد باخبر از گریه‌ی پنهانی‌ام
هیچ دانایی فریب چشم‌هایت را نخورد
عاقبت کاری به دستم می‌دهد نادانی‌ام
#سجاد_سامانی
ظاهری آرام دارد باطن طوفانی‌ام
مثل شمشیر از هراسم دست‌وپا گم می‌کنند
خود ولی در دست‌های دیگران زندانی‌ام
بس که دنبال تو گشتم شهره عالم شدم
سربلندم کرده خوشبختانه سرگردانی‌ام
می‌زند لبخند بر چشمان اشک‌آلود شمع
هرکه باشد باخبر از گریه‌ی پنهانی‌ام
هیچ دانایی فریب چشم‌هایت را نخورد
عاقبت کاری به دستم می‌دهد نادانی‌ام
#سجاد_سامانی
aliaga
دوستان لطفا موقع رانندگی اگه خسته هستین نشینین پشت فرمان ویا اینکه با ی ماشین دیگه برید سفر
امروز صبح ی کامیون بخاطر خستگی و خواب آلودگی شدید چپ کرد و فورا هم آتیش گرف
بحاطر شدت آتیش هیشکی جرات نزدیک شدن نداشتن
داخل ماشینم ی خانم و آقا بودن ک نزدیک بود همونجا بسوزن
امروز صبح ی کامیون بخاطر خستگی و خواب آلودگی شدید چپ کرد و فورا هم آتیش گرف
بحاطر شدت آتیش هیشکی جرات نزدیک شدن نداشتن
داخل ماشینم ی خانم و آقا بودن ک نزدیک بود همونجا بسوزن
.gif ":خیخ"){kind=icon}
.gif ":عشوه"){kind=icon}
مهاجر
حالا این زورم میگرفت یارو هنوز موهای صورتش درنیومده با زنش اومده بود حرم عشق و حال میکرد
اون موقع من بااین همه کمالات و جمالات و تحصیلات و خدمت رفته و گرم و سرد روزگار چشیده
باید با رفیق ریشوی خودم برم حرم
اون موقع من بااین همه کمالات و جمالات و تحصیلات و خدمت رفته و گرم و سرد روزگار چشیده
باید با رفیق ریشوی خودم برم حرم
یاس
وقتی که روحت رو سگ گاز گرفته
رو زمین میشینی
بدون هیچ حرف و کلامی
مثل بدن های صد پاره ای که در خاک ارمیده ان
جوانانی پر پر شده
و استخوان هایی بی پلاک
همه را می شناسند
اما گمنام مانده اند
منم
گم گشته ام
دیگر ادا اطوار رعایت پرستیژ
برایم بی مفهوم شده
گوشه ای می شینم
روز زمین خاکی که مال شماست
یا ابنا روح الله
و یا انصار الله
ادرکنی
رو زمین میشینی
بدون هیچ حرف و کلامی
مثل بدن های صد پاره ای که در خاک ارمیده ان
جوانانی پر پر شده
و استخوان هایی بی پلاک
همه را می شناسند
اما گمنام مانده اند
منم
گم گشته ام
دیگر ادا اطوار رعایت پرستیژ
برایم بی مفهوم شده
گوشه ای می شینم
روز زمین خاکی که مال شماست
یا ابنا روح الله
و یا انصار الله
ادرکنی
مهاجر
با خنده کاشتی به دل خلق کاش ها
با عشوه ریختی نمکی بر خراش ها
هرجا که چشم های تو افتاد فتنه اش
آن بخش شهر پر شده از اغتشاشها
گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش!
معشوقه بودن است و «بریز و بپاش» ها
ایزد که گفته بت نپرستید پس چرا؟
دنیا پر است این همه از خوش تراش ها؟!
از بس به ماه چشم تو پر میکشم شبی
آخر پلنگ می شوم از این تلاشها!
حسین زحمتکش
با عشوه ریختی نمکی بر خراش ها
هرجا که چشم های تو افتاد فتنه اش
آن بخش شهر پر شده از اغتشاشها
گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش!
معشوقه بودن است و «بریز و بپاش» ها
ایزد که گفته بت نپرستید پس چرا؟
دنیا پر است این همه از خوش تراش ها؟!
از بس به ماه چشم تو پر میکشم شبی
آخر پلنگ می شوم از این تلاشها!
حسین زحمتکش
خانوم میم
یعنی تو فیلما همه ی جای کشور به زبون قشنگشون حرف می زنن
ولی تو همه ی فیلما گیلکا به مسخره ترین حالت ممکن صحبت می کنن😐😐😐
دلم به حال این زبان مهجور گیلکی می سوزه به خدا
ولی تو همه ی فیلما گیلکا به مسخره ترین حالت ممکن صحبت می کنن😐😐😐
دلم به حال این زبان مهجور گیلکی می سوزه به خدا
به هر حال شما از طرف خودتون گفتید دیگه حتما مخاطب داره
من زیاد شعر میخونم و مینویسم 😁 چون قشنگنباشه سعی میکنم قبول کنم
زیبایی و زیبا نگار
