عطر کلامت
آن شب که برق چشمانت
سیاهی چشمانم را می درید
من، آهسته آهسته عاشقت شدم
آن شب، که عطر کلامت
با هیچ کلامی تبانی نکرده بود
من، آهسته آهسته عاشقت شدم
آن شب، که من بودم و فقط من
و تو بودی و فقط تو
من، آهسته آهسته عاشقت شدم
آن شب که تو، همان بودی که می خواستم
من، آهسته آهسته عاشقت شدم
آن شب، من عاشقت شدم
و حال، آهسته آهسته، دلتنگت می شوم
این احساس پنهانی را ببخش .